shakiba Oraee
shakiba Oraee
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

کنترل را واگذار!

وقتی تلویزیون می بینیم، انگار امنیت خاطر بیشتری داریم اگر کنترل دست ما باشد، و نه دست پدر یا خواهرمان!
کنترل برای چیست...؟
برای تغییر دادن.
تغییر شبکه، تغییر صدا، می توانیم کم کنیم، زیاد کنیم و یا دکمه قطع صدا را بزنیم.
در زندگی هم چنین است، ما نه تنها برای نمایش های مهم، بلکه برای نمایش های کم اهمیت نیز، کنترل را تنها در دستان خودمان می پسندیم.
و اگر احساس کنیم، این ابراز را در اختیار نداریم، آشفته می شویم.
قدم نخست برای رهایی از این آشفتگی، که ناگزیر است و پر تکرار، "تشخیص" میل به کنترل است.
اینکه بتوانیم مچ خودمان را وقت های که این میل به سطح می آید و رو می شود، بگیریم!
به خودمان بیاییم و بگوییم "آها، همین الان! دیدی؟!"
وقتی چیزی پیش می آید و انگار انعکاس آن از وجود ما رد می شود، اما حین راه به دیواری محکم برخورد می کند.
صدای گله و شکایت ما، همان صدای برخورد با دیوار است!
در آرامش و خلوتمان نشسته ایم، یکهو از خیابان صدای بوق بلند ماشینی یا لایی کشیدن دیوانه وار موتوری را می شنویم.
زیرلب غرولندی میکنیم و شاید فحشی هم نثار راننده کنیم.
"شنیدن" چیزی است که بدون اختیار ما رخ داده است. اما خشمگین شدن از صدا، چیزی است که ما انتخاب می کنیم! کاملا ناآگاه، چنان که فکر میکنیم کاملا بی اختیار بوده است!
اما، نه!
ما می‌توانیم صدا را به درون راه دهیم، بدون آنکه با دیواری برخورد کند.
می‌توانیم صدا را "فقط" بشنویم، بدون میل به تغییر آن!
اگر در همان لحظه، از این موضوع آگاه شویم که غرولند ما (حتی اگر صدای درونی باشد و به کلام در نیاید) همان صدای برخورد با دیوار است و نشات گرفته از میلمان به کنترل جهان، می‌توانیم آرامش را به درون بازگردانیم.
و اگر هر بار که چیزی اذیتمان می کند، به همین منوال، در لحظه مچ خودمان را بگیریم، رفته رفته یاد می گیریم که چگونه چیزی اذیتمان نکند!
نه صدای بوق گوش خراش یک ماشین
و نه فحش یک شخص!
"آزار دیدن" که من آن را به "انقباض درونی" تعبیر می کنم، یک چراغ قرمز است، یک زنگ هشدار!
هشداری برای توجه دادن ما به درونمان،
که می گوید: کنترل را واگذار!

پذیرشمیل به کنترلحقیقت زندگی
پرسنده... دانشجوی روانشناسی_ دانشگاه شهید بهشتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید