آب و آیینه آورده اند. زنان ایل تلواسه می کنند. پارچه کهنه های دخیل بر شاخه های خشکیده ی بلوط، در باد نوخاسته ی دشت پرپر می زنند.گیسوهای خشک اما زنجموره می کشند. ملار که بر قامت خشک زمین می نشیند همهمه ی مردها می خشکد. شب دوم هل هل کوسه است. آسمان اما، تفتیده! زمین تفتیده!
پری دخت بر ملار می نشانند. تشت آب به زیر ملار می گذارند و برابرش آینه ای به نیت سپید بختی. نازخاتون می گوید باران عروس می خواهد. زمین از پای تازه عروس و داماد برکت می گیرد. آسمان دعای تازه عروس و داماد رد نمی کند. می بارد و چشمه ی خشک زمین پر می کند. چشمها دوخته اند به دهان پری دخت عروس آبادی! سپید باشد زنان کل می کشند و دوالالی می خوانند. دور باشد از این مردمان که آینه، رخ به تیرگی بنشاند. دل در دلشان نیست. زمین هم انگار نفس حبس کرده است. علف های خشک زیر بیرق خورشید، درازکش چهر پوسته پوسته ی زمین شده اند. تنها دویدن گاه و بی گاه بچه ها است که خش خش خشکشان و گرد خاک تفتیده را از بستر نزارش برمی آورد. گلوی سورنازن، خشک از سرود و آواز ، چشم به زنان دوخته است.
کل بلند بیت خوان به نشانه ی سپیدی آینه سکوت دشت را می شکند. آوای تشمال نوازها و پژواک آهای گل زنان را، باد شاباش زمین و آسمان می کند . دایره زنگی ها آواز می کنند. باد سرکش در مینای زنان ایل می پیچد و دستمال های رنگ به رنگ چهر خورشید می پوشانند. سورنا نوای پیوند سر می دهد.
پیوند دیرینه ی مردمان لر و بختیاری با طبیعت در تار و پود فرهنگ و رسوم این مردمان تنیده است. رسوم طلب باران چون هل هل کوسه و بردباران زا از جمله رسوم دیرینه ای است که سالیان بسیار در بافت فرهنگی این مردم ریشه دوانده و در اعتقادات دیرینه ی این کهن بوم جای دارد.
عظيمه حكيمي از ماجراي مهريه عجيبش ميگويد
زمان دانشگاه و با توجه به نزديك بودن گرايشهاي تحصيليمان با اميرحسين آشنا شدم كه البته در همان دوران نيز فعاليتهاي زيستمحيطي زيادي داشتيم، با اين تفاوت كه فعاليتهاي همسرم در حوزه جنگلها بوده و اقدامات من در بخش تالابها. متأسفانه اكنون شاهد آتشسوزيهاي متعددي در جنگلهاي زاگرس و بهخصوص استان لرستان هستيم و هر ساله ميزان قابل توجهي از اين جنگلها طعمه حريق شده و نابود ميشوند. براي احياي جنگلهاي آسيبديده به زماني در حدود 70سال نياز داريم، به همين دليل بايد با مشاركت همگاني اقدام به كاشت نهالهاي بومي در منطقه كنيم تا بتوانيم آسيبهاي جدي كنوني به اراضي جنگلي و محيطزيست را تا حدودي جبران كنيم، به همين دليل ميخواستم مهريهام چيزي باشد تا ما نيز دين و وظيفه خود را تا حدودي به طبيعت ادا كنيم.
و این همزیستی انسان و طبیعت جهانی است به مثال افسانه، مثل تنها درختی که آدرس پستی دارد!
در جنگل "دودائور" در شمال آلمان (۱۰۰ کیلومتری شمال شرق هامبورگ)، یک پستچی بهتنهایی در جنگل قدم میزد. به یک منطقه مسطح که رسید، ایستاد و محتویات کیفش را جستجو کرد. سپس بهآرامی از یک نردبان چوبی سه متری بالا رفت تا یک پاکت بنفش را به درخت بلوط پانصدساله تحویل دهد. پستچی قبل از ادامه مسیرش به من گفت: "امروز فقط یک نامه داشت. "
در سال ۱۹۸۹ یک شبکه تلویزیونی در آلمان مشغول ساخت برنامهای ویژه درباره درخت بود و از مارتنز پرسید آیا خودش توانسته زیرشاخههای درخت عشق پیدا کند؟ او به این سؤال پاسخ منفی داد. چند روز بعد که مارتنز داشت نامهها را در حفره درخت میانداخت، چشمش به یادداشت دستنویسی از زنی به نام "رنیت" افتاد که برای "پستچی درخت بلوط" نوشتهشده بود: "دوست دارم با تو ملاقات کنم. فکر میکنم منو و تو به درد هم میخوریم. "
مارتنز تعریف کرد: "من تقریباً با بیمیلی با او تماس گرفتم و خیلی زود همدیگر را دیدیم. ما در سال ۱۹۹۴ ازدواج کردیم و مراسم زیر همین درخت برگزار شد. "
روزنامه محلی تصویری از مارتنز و همسرش را زیر درخت چاپ کرد و آن را "ازدواج سال" نامید. بیستوچهار سال از ازدواجشان میگذرد و آنها هنوز هم با خوشی به زندگی ادامه میدهند و پستچی سابق هنوز هم نامه همسرش را نگاه داشته است.
رسم آب و آیینه:
از دیگر رسومی که نزد بختیاری ها به هنگام ازدواج رایج بوده رسم آب و آینه بود که رسمی ویژه بوده که طی آن نوعروس را بر روی ملار(سه پایه ای که مشک به آن وصل می شود) می نشاندند و ظرف آبی در زیر آن و آینه ای در برابر آن و فردی شروع به تکان دادن طناب ملار که نوعروس بروی آن قرارگرفته می نمود و معتقد بودند اگر نوعروس تصاویر شفاف و پاک و مثبت را مشاهده کند آینده زندگی زناشویی اش توام با شادکامی است در غیر این صورت زندگی خوبی نخواهد داشت.
هل هل کوسه:
در بختیاری رسم بر آن بوده که به هنگام خشک سالی و نباریدن باران عده ای از ریش سفیدان و سایر مردم بردهای باران زا را واسطه قرار می دادند و طی مراسمی ضمن قربانی کردن بردهای باران زا را بلند می کردند و ضمن نیایش خواستار بارش باران می شدند.و معتقد بودند توسل به بردهای باران زا بارش را در پی خواهد داشت و زمانیکه از لطف آسمان ناامید می شدند به بردهای باران زا متوسل می شدند.
هل هله کوسه نیز یکی دیگر از مراسم های طلب باران است که به گاه خشک سالی کشاورزان ضمن اجرای نمایش آئینی که توأم با کوبیدن بر دهل می باشد طلب باران می نمایند تا گندمی که زیر خاک از تشنگی هلاک شده با بارش باران جان تازه ای بگیرد .
هَل هَل هلونه / خدا بزن بارونه / گندما به زیر خاکن / ز تشنه ئی هلاکن /
و طی این مراسم دیو خشک سالی را که همان کوسه باشد از روستا می راندند تا با رانده شدن او باران ببارد .
بختیاریها باران را رحمت الهی قلمداد می نمایند زیرا معتقدند بارش باران تمام هستی را می شوید و ناپاکی ها را از میان می برد و نیز موجب رونق زندگی و جوشش چشمه ها و رودها می شود و نیز کشاورزی رونق می گیرد
تلواسه: پریشانی - در گویش بختیاری-
ملار: سه پایه ی مشک
دوالالی: سرودهایی که زنان بختیاری در هنگام عروسی می خوانند.
مینا: روسری زنان بختیاری از جنس حریر
# پیک زمین