خلاصه سخنرانی آیت الله محیی الدین شیرازی
گردآوری:کبری بشکول
«اوست كه در ميان مردم بیسواد، پيامبرى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند... و آنان، پيش از اين در گمراهى آشكارى بودند»[1] خداوند متعال در این آیه بیان میدارد كه مسلمان واقعی شدن و قرار گرفتن در محور ولایت منوط به فضل خداوند است: «اين فضل خداست كه آن را به هر كس بخواهد عطا میكند، و خدا صاحب فضل بزرگ است».
«مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفارا...» ؛ «وصف كسانى كه عمل كردن به تورات، بر آنان تكليف شد و به آن، عمل نكردند، مانند درازگوشى است كه كتابهايى را (كه هيچ آگاهى نسبت به محتويات آنها ندارد) حمل میكند»[2]. در این آیه، ظاهراً خطاب با اهل تورات است، اما بیتردید، كسی كه قرآن را میپذیرد، اما به مضامین و مفاد آن، عمل نمیكند نیز، مصداق این آیه خواهد بود. از این رو، مشخص میشود كه این آیه در شأن دشمنان اهل بیت(ع) است كه با نپذیرفتن ولایت معصومین(ع) -كه یكی از دستورات صریح قرآن است- مصداق «لَمْ يَحْمِلُوها» شدهاند.
امام زمان(عج)، مانند تمامی معصومین(ع) ، مظهر كامل عقل است؛ لذا زمانی ظهور خواهد كرد كه عقل، بر جهان، حاكم شده باشد و جهانیان، با ایشان، سنخیت پیدا كرده باشند؛ «خداوند، سرنوشت هيچ قومى را دگرگون نخواهد كرد تا زمانى كه خود آن قوم حالشان را تغيير دهند»[3].
در كتاب منتهی الآمال، نقل شده است كه معصوم، در جواب سؤال شخصی كه از زمان ظهور پرسیده بود، فرمودند: «وقتی وفا در مردم، زیاد بشود؛ ظهور اتفاق میافتد». وفا نیز حاصل و نتیجه عقل و فطرت است.بنابراین تا هنگامی كه نفس و جهالت ناشی از آن، بر فطرت انسانی غلبه دارد، حتی اگر با هزار دلیل، امام معصوم بر او عرضه شود، او را رها خواهد كرد و به سراغ همسنخ خود، خواهد رفت.اما، عصر حاضر، عصر بروز فطرت است و با سنجش به وسیله ی ملاک معصومین (ع) برای تشخیص انسانیت متوجه رجوع اروپاییان به فطرت خودشان می شویم. آن ملاک توجه به حسن امانات و صدق گفتار است تا طول سجده و رکوع آن ها. با بررسی انقلابهای آنان متوجه قیام آنان برای آزادی و عدالت ، نه نان، میشویم كه این دو نیز، خواستهای فطری هستند.پس باید افق را روشن، و ظهور را نزدیك ببینیم.
عاشورا نیز مرتبهای از ظهور بود؛ چراكه تا قبل از وقوع آن، مردم، كمتر به معصوم توجه داشتند و به عبارت دیگر، خانۀ اهل بیت(ع) ، تا آن زمان بسته بود.اما بعد از عاشورا، اوضاع تغییر كرد؛ وصف حضرت سجاد(ع) تا اقصی نقاط عالم رفت و مردم، با ایشان ارتباط پیدا كردند.پس عاشورا، ظهور امامت است.
از امام محمد باقر(ع) نقل شده است كه عدهای نزد امام سجاد(ع) آمدند و از ایشان خواستند كه علیه حكومت وقت، قیام كند.ایشان در جواب اصحاب فرمودند: «كدام یك از شما، حاضر است كه آتشی را در دست بگیرد و بدون كمك گرفتن از كسی، آنقدر آن را تحمل كند تا خنك شود؟». امام باقر(ع)، اعلام آمادگی كرد. امام سجاد(ع) فرمود: «منظور من، شما نبودید؛ إنّما أنتُم مِنّی و أنا مِنكُم». بعد از آن، تا سه بار این سؤال را تكرار كردند و در هر بار، فقط امام باقر(ع)، جواب دادند.
در واقع حضرت در صدد تفهیم این مطلب بودند كه هنوز، وقت نهایی قیام، فرا نرسیده است؛ بلكه در زمانی قومی خواهد بود كه بتوانند آتش را در دستشان نگه دارند تا سرد شود.
حضرت مهدی(عج) نیز، قیام خود را با سیصد و سیزده نفر از كسانی كه اینگونه تربیت شدهاند، شروع خواهد كرد تا نهضت جهانی خود را با یاری این عده و كسانی كه به آنها خواهند پیوست، به سرانجام برسانند.
از آنجایی که عاشورا، جریان فعالی است كه تمام مرزهای فكری را پشت سر گذارده و در تمامی ادیان و مذاهب، تأثیرگذار بوده است؛ چرا كه عاشورا صحنه چیرگی حق بر باطل و غلبه سفیدترین چهرههای انسانی بر سیاهترین چهرهها بود؛بنابراین، ظهور نیز، زمانی اتفاق خواهد افتاد كه حقطلبی بتواند بر باطلگرایی، غلبه كند.ظهور، نتیجه فعالیت هزار و چند صد ساله جبهه حق است و به عبارت دیگر، نتیجه و حاصل عاشوراست.
همچنین در روایات آمده است كه حضرت مهدی(عج)، ظهور نمیكنند مگر بعد از آنكه تمامی گروهها به حكومت رسیده باشند تا دیگر هیچكس نتواند ادعا كند كه اگر امور به دست او میرسید، میتوانست به خوبی حضرت، حكومت كند. از این روایت، اینگونه میتوان برداشت كرد كه در زمان ظهور، مردم در حالی كه ناكارایی حكومتهای مختلف را دیدهاند، با تمام وجود، پذیرای حكومت ایشان، میشوند.پس اكثریت مردم، با میل و طوع، به حكومت ایشان میگروند.
عاشورا، سنگ بنای ظهور و تقویتكننده تمام نهضتهای قبل از آن است. حضرت اباعبدالله(ع)،با ندای جاوید «هل من ناصر ینصرنی»مجاهدان و تربیتشدگان این مكتب را ناصرانِ واقعیِ دین، نامید.
[1]:آیه2سوره جمعه
[2]:آیه5سوره جمعه
[3]:آیه11سوره الرعد