روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

بزرگ جنگلی واژگون

سلینجر
سلینجر

سلینجر از تأثیرگذارترین‌ نویسندگان‌ معاصر آمریکاست؛ نویسنده‌ای که بسیار می‌نوشت و به‌ ندرت‌ منتشر می‌کرد. او که موضع سفت و سختی در برابر انتشار بسیاری از آثارش داشت، در جایی حسش نسبت به انتشار آنها را این‌گونه توصیف می‌کند: «فرض کنید کُتی را بسیار دوست دارید و کسی آن را از گنجه‌تان می‌رباید. من این‌طور حس می‌کنم.»

سلینجر در داستان‌هایش انسان‌ها را از حیث انسان بودنشان بررسی می‌کند، نه لزوما رفتارهایی که در بازه‌ای از خود بروز می‌دهند و سعی می‌کند با تفکیک رفتار و خود حقیقی انسان‌ها به درک درستی از وقایع برسد. نثر آشنا و قوی سلینجر در فضایی نیویورکی و با لفظی گویا سعی دارد از خواننده بخواهد تا همراه با او تجربه‌ها را مزه‌مزه کند تا شخصیتی که پرورش داده، بخشی از وجودشان شود.

سلینجر قلمش را رها نمی‌کند تا داستان‌هایی طولانی خلق شود، داستان‌هایش کوتاه‌ و در عین حال پر از جزئیات و اشارات دقیق به شخصیت‌هاست؛ شخصیت‌هایی که در عین دیوانگی و انگشت‌نما بودن، از عادی‌ترین افرادی هستند که ممکن است با آن‌ها برخورد داشته باشیم.

هولدن‌ کالفید، قهرمان‌ رمان‌ «ناطور دشت»‌، جوانی‌ جسور و جستجوگر تصویر شده که با جهان بیگانه‌ است و در پی مفهوم زندگی، روزها را می‌پیماید. دنیای کالفیلد دنیایی مملو از ناآرامی‌های دوران نوجوانی‌ست.

در «تقدیم به ازمی با عشق و نکبت» با شخصیتی خالص و روان همراه می‌شویم که هنوز چندان با تاریکی‌های زندگی آشنا نشده و سلینجر در «فرنی و زویی» با قداست‌زدایی از طرز تفکر شخصیت‌ها نشان می‌دهد تلاش در جهت یافتن راه رستگاری ممکن است به مواردی ختم شود که دقیقا در خلاف جهت آن قدم برداشته شده تا نمایشی مختصر باشد از دوگانگی‌های رفتاری انسان معاصر.

«جنگل واژگون» او با روایتی خطی ولی بسیار روان و خوش‌خوان واکنشی‌ست به سطحی شدن عشق در دنیای پر هیاهوی امروزی. شخصیت‌پردازی‌های روان‌شناسانه‌ای که خاطرات شخصیت‌ها را تا عمیق‌ترین جزئیات پردازش می‌کند تا در پس ساده‌ترین چیزها نکته‌ای ماندگار بیابیم؛ دقیقا همان‌گونه که در شعری از کتاب آمده:

نه سرزمین هرز، که بزرگ جنگلی واژگون.


هاله دادمهر


دانشگاه شریفروزنامه شریفسلینجررمان
آخرین متن و حواشی دانشگاه صنعتی شریف از بزرگترین رسانه دانشگاهی کشور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید