مرحوم دکتر داوود فیرحی هفته گذشته در اثر ابتلا به کرونا درگذشت؛ شخصیتی حوزوی و دانشگاهی که استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود و از برجستهترین متفکرین فلسفه سیاسی در ایران معاصر. فیرحی قرار بود محرم امسال روی منبر هیئت دانشگاه هم سخنرانی کند که برخی حواشی مانع آن شد و متأسفانه فوت نابههنگامش این فرصت مغتنم را به کلی از جامعه شریف گرفت. در این صفحه هم کمی به اندیشه سیاسی و روش و منش علمی فیرحی گوشه چشمی انداختهایم و هم گفتوگویی کوتاه با یکی از شاگردان او آماده کردهایم.
سوال اصلی اینجاست
پرسش محوریای که در دو سده اخیر ذهنِ متفکران و عملِ کنشگران جهان اسلام و به طور خاص ایران را تحت تأثیر خود قرار داده، چالش عقبماندگی است. علل ضعف و انحطاط ما چیست؟ این پرسش در مقاطع مختلف صورتبندیهای متفاوتی به خود گرفته است؟ گاهی مسئله در ضعف نظامی ما در مقابل لشگرهای مهاجم بیگانه خودنمایی کرده و گاهی در بینظمی و نابهسامانی دولت و عدم توانایی حکمرانی کارآمد و گاهی در فوران بحرانهای بیعدالتی و گاهی در اختناق و استبداد و نفی و انکار فرد و جامعه از سوی دولت و سیاست. در ورای همه این نمودهای متغیر ما پرسشی ثابت از عمل داریم، پرسش از بنیانها و بنیادهای اخلاق و سیاست، پرسش ما این است که چرا در زمانهای قرار داریم که اخلاق و سیاست در وضعیت بحرانی قرار دارد و چرا پایان هر بحران خود آغاز بحران دیگری است؟ روشنفکران اصیل و اصحاب علوم انسانی و علوم اجتماعی همگی با صورتهای متغیر این پرسش محوری درگیر هستند و هر کدام از منظر و دیسیپلین علمیای که در آن قرار گرفتهاند و به فراخور روشهای علم خود به این مسائل پاسخهایی دادهاند و در این زمینه نظریهپردازی میکنند ولی دانشی که با گذر از این نمودهای متغیر به خود این پرسش بنیادین میپردازد، فلسفه عملی و به اصطلاح قدما دانش مدنی است. در این نوشتار قصد دارم به طور مجمل و البته با بیانی غیرفنی به وجوهی از افکار مرحوم دکتر فیرحی به عنوان یکی از مهمترین فلاسفه سیاسی و اندیشمندان مدنی ایران معاصر بپردازم که متأسفانه در دوران کرونا وی را در اوج بلوغ و پختگی علمیاش از دست دادیم.
ضرورت تفکر و اجتهاد برمبنای سنت و میراث
یکی از مهمترین شاخصههای تفکر دکتر فیرحی شروع از سنت تاریخی خودمان و توجه به ظرفیتها و امکانات موجود در سنتِ دانشهای عملی خودمان برای بنیان نهادن امر تازه در اخلاق و سیاست بود. او برای تأسیس آزادی و عدالت و قانون و دولت و ... به امکانات و امتناعات عملی سنت خودمان رجوع و از این منظر و جایگاه، تفکر خود را شروع میکرد. این رویکرد ممتاز دکتر فیرحی در مقابل دو جریان قدرتمند در تفکر ایران امروز قرار داشت؛ یکی جریانی که بدون توجه به زمینه و زمانه ایران امروز به طرح مسئله میپردازد و اصولا برای آنها چالشها و بحرانهای امروز ایران و با هر کشور دیگری تفاوت اساسیای ندارد و در همهجای گیتی با ابرمسئله سنت و مدرنیته مواجه هستیم که علیرغم برخی جزئیات غیرمهم پرسش و پاسخ از قبل مشخص است و ما فقط باید راهحلهای از پیش دادهشده را اجرا کنیم. و جریان دیگری که در ظاهر در نقطه مقابل جریان قبلی قرار دارند و یکسره دنیای جدید را نفی میکنند و معتقدند پاسخ همه مسائل در سنت از پیش داده شده است.
دکتر فیرحی در امتداد سنت فکریای است که در مقابل این دو جریان قرار دارند و برای رسیدن به آزادی و عدالت و پیشرفت و قانون و ... قائل به ضرورت تفکر و اجتهاد مبتنی بر سنت و میراث هستند و به عکس دو جریان دیگر هیچ پاسخ از پیش داده شدهای را به رسمیت نمیشناسند. فیرحی در پروژه فکری خود برای احیای این جریان به بازخوانی نظرات متفکرین و فقهای بزرگ شیعه مثل مرحوم شیخ انصاری و مرحوم محقق نائینی پرداخته که حاصل آن کتاب «آستانه تجدد» است که در آن از همین منظر به شرح افکار محقق نائینی در کتاب «تنبیه الامه و تنریه المله» میپردازد. نکته مهم دیگری که در شروع از افق تاریخی سنت خودمان در افکار مرحوم دکتر فیرحی قابل اشاره است، خودآگاهیِ انتقادی به این افق تاریخی است. از این منظر کتاب «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام» از اولین کارهایی است که در زبان فارسی به چگونگی ساخته شدن گفتمان و دانش سیاسی مسلمین در ارتباط با قدرت و تأثیر این گفتمانها بر قدرت میپزدازد و هنوز هم جزء خواندنیترین کتابها در این زمینه است.
هم فیزیک و هم متافیزیک
شاخصه مهم دیگر تفکر فیرحی که او را ممتاز میکند، توجه توأمان به فیزیک و متافیزیک بنیانهای اخلاق و سیاست است. عموما فلاسفه و منظرهای فلسفی در پرداختن به سیاست از آفت متافیزیکزدگی رنج میبرند، در این نگاهها به امر جزئیِ تاریخی التفاتی نمیشود، چرا که در عموم این نگاهها اساسا امر جزئی متعلق به معرفت حقیقی ناظر به واقعیت نیست. در مقابل نگاههایی قرار دارند که صرفا محل توجه خود را امر جزئیِ تاریخی قرار میدهند و در ورای این امور جزئی و نمودها شأن و جایگاهی برای امر کلی وجود ندارد. به عنوان مثال در نگاه اول وقتی به دولت پرداخته میشود، یکسره از مفاهیمی آسمانی صحبت میشود که نسبت چندانی با حقیقت خارجیای که مردم در زندگی روزمره خود با آن درگیرند ندارد و در نگاه دوم دولت چیزی جز همین ظاهر هر روز متغیر ندارد.
در پروژه فکری دکتر فیرحی بین این دو جنبه تعادلی وجود دارد که تفکر او نه در دام متافیزیکزدگی میافتد و نه در دام روزمرگی مفاهیم. دکتر فیرحی در دو کتاب خود با عنوان «فقه و سیاست در ایران معاصر» با همین رویکرد به بازخوانی انقلاب مشروطه و دولت مشروطه و انقلاب اسلامی و دولت اسلامی پرداخته است. در این دو کتاب دکتر فیرحی بدون خروج از غار امور هرروزه زندگی سیاسی مردمان و با توجه به واقعیتهای تاریخی ایران در آستانه مشروطه تا ایران انقلاب اسلامی به طرحی از امر کلی سیاست در ایران پرداخته؛ رویکردی که در کلاسهای درس و سایر آثار او هم قابل مشاهده است.
از آنجا که در این نوشتار بنا بر اجمال بود به مختوای فکر و اندیشه مرحوم دکتر فیرحی نپرداختم، محتوایی که در اوج بلوغ خود در حال تکمیل شدن بود که متأسفانه وفات نابههنگام او جامعه علمی ایران را در این بالندگی بیشتر محروم کرد ولی مهمتر از محتوای تفکر او، رویکردهای کلی فیرحی در تفکر درباره اخلاق و سیاست در ایران امروز بود که در این نوشتار به برخی از جنبههای آن به ایجاز و اجمال پرداختم و خوشبختانه در این زمینه میراث غنیای از کتابها و کلاسها و سخنرانیهای مرحوم دکتر فیرحی وجود دارد که برای جامعه علمی و فکری ایران قابل استفاده خواهد بود و از این منظر فیرحی یکی از مهمترین دانشگاهیان و حوزویان معاصر ما بود و اندیشههایش در تاریخ فکر ایران ماندگارر خواهد بود.
گفتوگوی کوتاه روزنامه با رضا کریمی، دانشجوی سابق فیرحی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره منش و رفتار فیرحی در کلاس درس را هم در لینک زیر بخوانید.