بیشتر حملاتی که به مرحوم فیرحی میشد، از سوی کسانی بود که شناختی از او یا نگاه علمیاش نداشتند و به نوعی او را به واسطه لباسش، تحمیلی حوزه بر دانشگاه میدانستند. نگاه شما به این موضوع چیست؟ یعنی میراث حوزویاش در دانشگاه چه بود؟ و از حوزه چه چیزی را به دانشگاه آورده بود؟
راجع به بحث حوزه و دانشگاه خودم را صاجب صلاحیت نمیدانم و به نظرم بهتر است که کسی در این مورد توضیح دهد که بر حوزه و دانشگاه مسلط باشد چون نگران این هستم که حق مطلب ادا نشود. استاد، تحصیلات خوب حوزوی و دانشگاهی داشته و جلسه دفاع دکترایش در سال ۷۵، از شلوغترین جلسات دفاع دانشگاه بوده است. من آن سال تازه وارد دانشگاه شده بودم و یادم است که دکتر فیرحی با نمره بیست دفاع کرد؛ استادانی هم که در آن جلسه بودند، دکتر بشیریه، دکتر آقایی و ... بدون تعارفات با او کارش را ارزیابی کرده بودند و حتی گفته بودند که ما مطهری دیگری را در او دیدهایم.
بعد از فوت خیلیها از رواداری او گفتند، کمی درباره رواداری استاد توضیح میدهید؟
استاد در شیوه تعامل با دانشجوها بسیار آرام برخورد میکرد و همه این موضوع را تأیید میکنند. در همان سال آغازین تدریس که در سالهای ۷۵ و ۷۶ بود، درس ولایت فقیه را به گونهای تدریس کرد که بدون تنش به اتمام رسید. این سالها، سالهای ملتهبی در فضای دانشگاه و جامعه بود. روش استاد در این مباحث، کاملا علمی و روان بود. من هم از همان سالها به او علاقهمند شدم.
علت اصلی محبوبیتش بین دانشجوها چه بود؟
اگر از همه دانشجوها بپرسید، با اندک تفاوتی به این موضوع اشاره میکنند که بسیار آرام و منعطف بود و با دانشجوها از هر طیف و گرایشی که بودند، به گونهای رفتار نمیکرد که موجب رنجش کسی شود. این مشی هم بر اساس کار علمی بود و مسامحه در کارش نبود. در جاهایی که مخالف بود، نظرش را بیان و در نقد نظر مقابل، به پژوهشها و نظرات دیگران اشاره میکرد.
برخوردش در محیط دانشگاه هم به شدت خونگرم بود و فقط به یک سلام کفایت نمیکرد و احوالپرسی به جا میآورد. آنچه استاد را به شدت از بقیه متمایز میکرد، خلقوخوی نیکویش بود که با همه محترمانه برخورد میکرد. اگرچه خودش لباس روحانیت داشت، ولی رفتارش با دانشجوهایی که تقیدات مذهبی کمتری داشتند هم بسیار محترمانه بود. از همین رو هم بود که او در میان این دانشجویان هم علاقهمندانی داشت. آن اوایل که تلگرام آمد، از استاد خواستم تا صوت کلاسها را بفرستند تا قبل از خواب گوش کنم. استاد به طنز و شوخی گفت که «پس سخنان من لالایی و قصه قبل از خواب شما هستند!؟» همین ارسال فایلها بعدا به راهاندازی کانال استاد منجر شد.
به نظرم این وجه از شیوهی تدریسش هم جذاب بود که در جاهایی که مطلب برای دانشجوها جا نمیافتاد، میگفت که من نتوانستم خوب توضیح بدهم و مجددا توضیح میداد. بعد هم با این سوال که توانستم خوب توضیح دهم یا نه، تلاش میکرد از دانشجوها بازخورد بگیرد و با این کار به دانشجوها احترام میگذاشت.
درباره شیوه تدریس دکتر فیرحی هم میگویید؟
کلاسهای او در مقطع ارشد و دکترا هم زود پر میشد و استاد هم به قول خودش از دانشجوهای غیرموظف استقبال میکرد و احترام آنها را نگاه میداشت. در مورد شیوه تدریس باید بگویم که او از اول تا آخر کلاس و برای کل ترم، برنامه داشت و مشخص بود که میخواست از کجا به کجا برسد. به همین خاطر هم ما دانشجوهای قدیمی استاد، ترمهای متمادی بدون داشتن کلاس با او همیشه به کلاسهایش بازمیگشتیم و از آن استفاده میکردیم. استاد کاملا بهروز بود و از قبل روی لپتاپشان مطالبی کتابهایی را که میخواست در کلاس به آنها اشاره کند یا ارجاع دهد و یا آنها را ارائه دهد، آماده میکرد.
عالم دانشگاهی بهجای دکتر حجتالاسلام (درباره فلسفه سیاسی دکتر داوود فیرحی)