شیدا وزیریان
شیدا وزیریان
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

یه کله حرف


خیلی وقته اینجا ننوشتم.
خواستم کمی از حال بنویسم.

توی اپ کست باکس،به یه اپیزود موسیقی بیکلام مخصوص مدیتیشن گوش میدم.در کنارش سند حسابداری میزنم و از بس این شغل بی نیاز به تخیل و ابداعه،اونقدر گس و بی مزه است،که خیالم به همه جا سرک میکشه.

همین حالا به این فکر میکنم که اگر به جای این کیبورد زشت سیاه و این فضای کسالت آور،توی یک اتاق نورگیر بودم که صدای موسیقی بیکلام از متنهی الیه اتاق نشیمن می اومد،و صدای آرام تیک تیک ساعت،جیک جیک گنجشک های روی درختِ پشت پنجره اتاقم-که چند شاخه ای از درخت سبز تپلیش اومده توی اتاق- و صدای سوت نرم کتری روی گاز، چقدر آرام بخش بود!

منتهی من اینجام پشت میز قهوه ای،زل زده به مانیتور با درد گردن و کتف سمت چپم،صدای مردها و کارگرها و کولر،وسط ثبت سند و چک و لیست قیمت اخرین بارها و ....
اینجا مثل سکوییه که میخوام تلاش کنم چندسال دیگه برسم به اون اتاق نور گیر با دیوار های سبز.

به امید اون اتاق نورگیر سبز

بدرود

زندگیحال خوبکارخیالشیداوزیریان
من یک چراغم و راوی قصه های واقعی،حرفهام به درد آدم های عادی میخوره نه ماورائی:)در اینستاگرام با آیدی sheida.vazirian و یا آیدی فارسی شیدا وزیریان هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید