فریدریش_نیچه ابتدا عبارت “ خدا_مرده_است را در کتاب “ حکمت_شادان بند ۱۲۵ از زبان یک دیوانه چراغ به دست در روز روشن(نماد هشدار و آگاهی) اعلام كرد او که به دنبال خدا می گردد و فریاد می زند “ خدا را می جویم..خدا را می جویم “ اما فریاد او موجب خنده بسیاری می شود به میان جمع می پرد و می گوید : من به شما خواهم گفت خدا کجا رفته است من و شما او را کشتیم ما همه قاتلیم و او مرده است . در بند ۱۰۸ و ۳۴۳ همین کتاب مجددا به این تمثیل مرگ خدا پرداخته است . پس از آن در کتاب چنین_گفت_زرتشت به این عبارت اشاره کرده است که “ همه خدایان مرده اند “تا «ابر مرد» با انسان جدید جایگزین آنها شود . آیا مقصود نیچه از این عبارت مرگ حقیقی خدا در عالم واقعیت است ؟ بسياري به اشتباه اين تمثيل نيچه را از لحاظ مرگ خدا در عالم هستي مى دادند .امروزه فقدان ایمان و اعتقاد به قوانین اخلاقی در جوامع انسان را به سوی پوچ گرایی سوق می دهد و “ نیچه “ در پی راه حلی برای آن بوده است. او «مرگ خدا» را با این مفهوم بیان کرده است که انسانها دیگر نظامها و ارزش های اخلاقی را به رسمیت نمی شناسند و در درون خود خدا را کشته اند. امروزه دیگر محور امور برای انسانهاخدا نیست و خدا در درون انسان مرده است او با این تمثیل به انسانها اخطار می دهد همانطور که شاهدیم که خدایان امروزی حاصل خیال پردازیها و جاه طلبیهای سیاستمداران و مردان به نام دین و به نام احزاب و فرقه های مختلف جوامع بشری را دستخوش تغییر کرده است و در نتیجه انسان را به سوی مرگ و نیستی می کشاند. در اعماق این عبارت مشرکانه ی “مرگ خدا “ایمانی قوی پنهان شده است که در اصل “مرگ انسان” را رقم می زند انسانی که با واژگونی ارزشها از جمله اخلاق و مادیگری به سوی ابسوردیسم (پوچگرایی ) پیش می رود و مرگ خود را اعلام می کند.☘️شیده_شریفی
نویسنده