شیده شریفی
شیده شریفی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

مسئله شر و خدا

بررسی مسئله ی شر و خدا

"گر بر فلکم دست بدی چون یزدان

برداشتمی من این فلک را زمیان

از نو فلک دگر چنان ساختمی

کازاده به کام دل رسیدی آسان "(خیام)

امروزه دل انسانها دردمند است .دردی که رنج را از میان زخمها بیرون می کشد و قطعه قطعه می کند .عده ای نمی توانند سکوت کنند می خواهند فریاد بزنند ولی حنجره هایشان صدا را قبل از رسیدن به گلو می بندد . انگار دکمه ی ولوم را تا آخر پایین می کشد و می گویند هیس.... واقعا چگونه می شود رنج را توصیف کرد آیا خداوند انسانها را فراموش کرده است ؟ آیا خداوند قادر به از بین بردن رنج های بی پایان انسان نیست ؟ بیماری ها ، سیل ، جنگ ها، کشتار انسانها ،کودکان و زنان بی پناه، نا امنی ها ،زلزله  آتش سوزی ها و... چه توجیهی می توان برای این همه مصیبت پیدا کرد . این سوالی است که از دیر باز مسأله ای قابل تأمل و بحث برانگیز بوده است ..

نخستین نظریه در مورد مسئله ی شر به " اپیکور "-فیلسوف و حکیم اهل یونان باستان- نسبت داده شده است (در اصل "دیوید هیوم" – فیلسوف اسکاتلندی - این طرح را به اپیکور نسبت داده است) :

-آیا خداوند مایل به جلوگیری از بدی هاست ، اما نمی تواند

پس قادر مطلق نیست

-آیا او قادر است ، اما مایل نیست

پس او بدخواه است

-آیا او نه قادر و نه مایل است

پس چرا او را خدا می نامند

هیوم بیان اپیکور را استدلال کرد که البته از جهاتی تناقضهایی در آن وجود داشت . فیلسوفان بسیاری به این مسئله پرداخته اند .دین باوران از هزاران سال پیش این مسئله را مطرح کردند و در پی حل آن در کتابهای آسمانی بوده اند . بهتر است قبل از هر مقوله ای به انواع شر بپردازیم .

شر انواع مختلفی دارد که دو نوع آن شر طبیعی وشر اخلاقیاست . شر طبیعی رنجهایی است که بدون دخالت انسان ها روی می دهد و بلایایی است که از طرف طبیعت بر انسان عارض می شوند از جمله زلزله، فوران آتشفشان .بیماریهای لاعلاج ،مرگ ، فقر و ... از دیدگاه فیلسوفان شر طبیعی گاها به دست انسان صورت می گیرد مانند از بین بردن جنگلها ،احداث سدها که باعث به وجد آمدن سیل می شود .

شر اخلاقی به انواع ستم ها و آزارهایی است که انسانها با نقض قوانین در حق یکدیگر انجام می دهند . این نوع شر با انتخاب و آگاهی از طرف انسانها اعمال می شود . مانند : خیانت ، دزدی ، قتل، جنگ ،کودک آزاری ،شکنجه و غیره

حال سوال اینجا مطرح می شود که چرا خداوند در این شرور دخالت نمی کند و جلوی ظلم وستم را نمی گیرد ؟

یا به قول خیام جهانی نو نمی سازد تا در آن رنج و درد نباشد .

از دیدگاه خداباوران چنین دیدگاهی باطل است چرا که خدا را انسان وار و از دید عقل محدود خود می نگرد . یعنی خداوند را آنگونه می بیند که خود تصور می کند . و از دید آنها شری رخ می دهد تا باعث خیری بالاتر شود.

از جهاتی اعتقاد به جهان دیگر یکی از دلایل خداباوران برای حل این مسئله است . آنها شرور طبیعی را هم برای مجازات الهی برای شرور اخلاقی می دانند که انسانها عامدانه انجام می دهند .

از لحاظ دین مسیح منشا این رنج ها زمانی است که آدم از بهشت برین طرد شد و انسانها به سبب گناه او باید مجازات شوند . و به تحلیل دیگری عذاب مسیح را پاک شدن انسانها از گناه می دانند.

"قدیس توماس آکونیاس "  -فیلسوف و حکیم ایتالیایی -تئودیسه زندگی پس از مرگ را در مسئله شر اینگونه مطرح می کند :

"زندگی انسان کوتاه است و خداوند به منظور داوری کردن اجازه شر ور نج را می دهد و بر پایه کنش های اخلاقی و رنج انسان جهنم یا بهشت همیشه جاودان را اعطا می کند ."

در ادیان هندی از جمله آیین بودا و هندوئیسم شر در جهان را نتیجه کارما یا تناسخ آدمی بسته به اعمال او می دانند .

در قرآن کریم در سوره نسا آیه 79 ذکر شده است که : "هر خیری به تو رسد از جانب خداوند است و هر شری به تو رسد از جانب خود توست ."

در سوره شوری آیه 30 اینگونه می فرماید که : "هر مصیبتی که به شما می رسد به سبب کارهایی است که خودتان کرده اید ."

درد و رنجها در قرآن طوری مطرح شده اند که از درک انسانها خارج است و به انسانها توصیه می کند به سبب ایمانی که دارند باید آن را تحمل و صبر داشته باشند .

از دیرباز گونه های ادبی دنیا از جمله رمانها ،نمایشنامه ها ،اشعار شاعران پیرامون مسئله شر و خیر انجام می شود.

نمونه ای از آن در کتاب" برادران کارامازوف" اثر "داستایوفسکی" در فصل 5 مناقشه ای مطرح شده است که ایوان رنج کودکان معصوم را علیه خدا ارائه می دهد :

داستان ژنرال بازنشسته ای که به سگهای شکاری اش دستور حمله به پسربچه ای در مقابل چشمان مادرش می دهد و او را تکه تکه می کنند .

نویسنده عمل بخشش را در این مرحله زیر سوال می برد که آیا آن مادر باید ژنرال را ببخشد ؟ و اینکه اعلام می کند آن بهشت و وعده های مذهبی ارزش این هزینه را دارد؟

یا امروزه که شاهد قتلها و جنایاتی که کودکان بی پناه از آن نجات پیدا نمی کنند هستیم .چه توجیهی می شود برای آن ارائه داد جز اینکه این مسائل از حیطه ی عقل ما دور است و ما درک درستی از آن نداریم. بنابراین هر چه از خدا صادر می شود خیر است و هر چه وجود دارد خیر است . و بر اساس این دیدگاه که به ملاصدرا باز می گردد در عالم شر وجود دارد اما شر لازمه جهان مادی است. یعنی اگر این عالم خیر محض باشد و شری در آن وجود نداشته باشد دیگر عالم ماده نخواهد بود بلکه عالم دیگری است .

با این تفاصیل نباید معضل شر در جهان، پایه اعتقادات ما را متزلزل کند چانچه امروزه شاهد دنیای پوچ و بی هدف انسانهای مدرن  هستیم که با جهالت و نادانی پایه و اساس حکمت آفرینش و خلقت را زیر سوال برده و به سوی نیستی قدم می گذارند .به امید روزی که دلهای مردم با اخبار خوب شاد شود .

شیده شریفی

نویسنده

فلسفهویرگولخدارنججنگ
نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید