دنیایی را تصور کنید که برای تک تک حرکات، ارتباطات، صحبتها و حتی افکار و احساساتمان محدودیت حجم اینترنتی در نظر گرفته شده باشد! این دنیایی است که در سریال جذاب «آپلود» به نمایش در آمده. چند روز پیش به پیشنهاد جادی شروع به دیدن سریال آپلود کردم. تا به حال تنها یک فصل از این سریال ساخته شده و البته سازندگان سریال برای تمدید آن با شرکت پخش کنندهاش یعنی آمازونْ به توافق رسیدهاند. داستان این سریال در سال ۲۰۳۳ جریان دارد. در این سال یکی از غولهای فناوری (هُرایزن) به روشی دست پیدا کرده که میتواند با استفاده از آنْ تمامی خاطرات و ذهنیات یک فرد را اسکن و به اصطلاح در سرورهایش «آپلود» کند تا پس از مرگ نیز آن شخص همچنان به زندگی خود ادامه دهد، این بار در دنیایی مجازی. البته این شکل زندگیِ پس از مرگ (آپلود) نیز با خودآگاهی و همینطور امکان ارتباط با دنیای واقعی همراه است.
داستان از جایی آغاز میشود که نیتن (با بازی رابی امل) که برنامهنویس رایانه است، بر اثر تصادفی مشکوک میمیرد و توسط دوستدخترش اینگرید (با بازی الگرا ادواردز) در دنیای مجازی و گرانقیمت لیکویو آپلود (بارگذاری) میشود. نیتن در زندگی جدیدش با نورا (با بازی اندی الو) که نمایندهی خدمات مشتریان شرکت هورایزن است آشنا میشود. نورا از شغلش رضایت چندانی ندارد و از سویی هم به خاطر پدر در حال مرگش که رضایت نمیدهد تا بارگذاری شود، روزهای خوبی را سپری نمیکند. رابطهی این دو نیتن را به فکر وا میدارد که اینگرید مناسبش نبوده و از طرفی هم ظن این دارد که مرگش نه بر اثر حادثه که قتل بوده است. دو فرد در دو دنیای متفاوت و مشکلاتی مخصوص به خود.
اگر فیلم «خانهای رو به برکه» رابطهی عاشقانهی دو فرد در دو زمان متفاوت را که از طریق نامهنگاری با هم ارتباط داشتند، روایت میکرد، این بار شاهد دو فرد در دو دنیای متفاوت هستیم، یکی در دنیای زندهها و دیگری در دنیایی مجازی مخصوص به مردهها! ارتباط این دو نه به شکل کلاسیک بلکه از طریق واقعیت مجازی (Virtual reality) انجام میپذیرد.
نکتهی جالب و شاید ترسناک در این میان سیطرهی کاپیتالیسم (سرمایهداری) حتی در دنیای پس از مرگ است. بدین معنی که «هر چقدر پول بدی همانقدر آش میخوری!». در واقع انسانهایی که در دنیای مجازی پس از مرگ زندگی میکنند هم از شر تبلیغات هدفمند در امان نیستیم! و البته میزان کیفیت زندگی پس از مرگ و همینطور امکاناتی که هر شخص میتواند داشته باشد، به مقدار پولی بستگی دارد که صرف این کار میکند.
اما آپلود فقط اینها نیست، در بطن داستان میتوان دو چالش را هم مشاهده کرد؛ چالش نخست تغییر سبک زندگی و روابط عاطفی افراد است و نشان دادن اهمیت رابطهای برآمده از شناخت و احساس درونی تا تنها تأکید صِرف بر ظواهر؛ و چالش دومْ ارزش ثانیه ثانیه زندگیهایمان. در چالش نخست میبینیم که حتی سبک غذا خوردنمان هم دچار دگرگونی شده و غذاهای ارگانیک و واقعی آنقدر گران بوده که کمتر کسی توان تهیهاش را دارد و در مقابلْ بیشتر مردم غذاهای پرینتشده میخورند! در دنیای مجازی پس از مرگ، افرادی هم هستند که خودشان یا بازماندگانشان توان پرداخت مالی چندانی برای خرید امکانات زندگی بهتر «امواتشان» را ندارند، در نتیجه این افراد در طبقات زیرین دنیای مجازی و به مانند زندانیانی در یک سلول کوچک و تنها با یک تخت و پنجرهای که هیچ چیزی را نشان نمیدهد، زندگی میکنند. به این افراد در اصطلاح «دو گیگ» گفته میشود. این افراد در هر ماه تنها به ازای دو گیگ میتوانند مصرف «زندگی» داشته باشند و تمامی حرکات، احساسات و حتی تفکرشان هم شامل این دو گیگ میشود! این جاست که ارزش یکایک بیتهایی که در زندگی مصرف میکنیم، خودش را نشان میدهد.
دنیایی را تصور کنید که برای تک تک حرکات، ارتباطات، صحبتها و حتی افکار و احساساتمان محدودیت حجم اینترنتی در نظر گرفته شده باشد! در این دنیا مسلما حواسمان جمع خواهد بود که بیشتر قدر لحظاتمان را بدانیم، قدر آنانی که با ایشان در ارتباط هستیم، دوستان، خانواده، و تمامی لحظاتی که زنده هستیم و میخواهیم به معنای حقیقی خود «زندگی کنیم».