حسن علیزاده
حسن علیزاده
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

از دختر سروان تا دفتر کناری و ناگهان نهنگ

روزها و شب‌هایی که همراه با اضطراب جنگ و بمب و موشک بود، به کتاب و فیلم پناه بردم. در جست‌وجوی روایت‌هایی سرراست و بدون پیچیدگی، «شاهزاده و گدا» نوشته‌ی مارک تواین و «دختر سروان» نوشته‌ی الکساندر پوشکین را برای خواندن انتخاب کردم. داستان هر دویشان لذت‌بخش بود، خط به خط شاهزاده و گدا را که می‌خواندم صحنه‌های کارتون معروفش در ذهنم مجسم می‌شد. دختر سروان هم داستان نجیب زاده‌ای روس است که به اصرار پدر به دورترین نقطه‌ی مرزی برای خدمت در ارتش فرستاده می‌شود و آنجا عاشق دختر فرمانده‌اش می‌شود.

سه فیلمی را هم که دیدم، هر کدام به نوعی خاص بودند، با معرفی فیلم نهنگ شروع می‌کنم، داستان مرد افسرده و خیلی چاقی که از زندگی دل بریده و اکنون می‌خواهد روزهای باقیمانده از عمرش را وقف گذراندن با دخترش و جبران گذشته کند. فیلم به دور از نمادگرایی، روایتگر مردی است که از خودش متنفر است ولی نمی‌خواهد این تنفر و انزوا را دخترش هم در زندگی تجربه کند.
منوی غذا دومین فیلمی بود که دیدم، داستان مشتریانی که هزینه‌ی گران رستورانی مشهور را پرداخته‌اند ولی وقتی پا به جزیره و آن رستوران می‌گذارند، اتفاقات عجیبی پیش رویشان رخ می‌دهد. فیلم هیجان و کشش خوبی داشت و می‌تواند تا پایان شما را با خود همراه کند.
و اما سومین فیلمی که دیدم و از بقیه بیشتر خوشم آمد، دفتر کار کناری بود. کارمند تازه‌واردی که استعداد و توانایی‌هایش را برتر از دیگر همکاران می‌پندارد، هر از گاهی برای فرار از یکنواختی به اتاق مجللی پناه می‌برد؛ ولی این اتاق ویژگی خاصی دارد، این اتاق نامرئی است و تنها اوست که می‌تواند آن را ببیند یا لمس کند!

معرفی فیلمنهنگ
معلم حقوق، نویسنده و داستان‌نویس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید