دهه هشتاد مثل حالا نبود که از هر گوشه و کناری یک وبسایت یا صفحه و کانال بخواهد دربارهی فناوری بنویسد، شبکههای اجتماعی که آنچنان فعال نبودند، فیسبوک تازه داشت «فیسبوک» میشد! مای اسپیسی بود که ایرانیها خیلی درش فعال نبودند. از اینستا و توییتر یا تلگرام و دیگر پیامرسانها هم خبری نبود. اصولاً اینترنت دایل آپ که این قر و قمیشها نمیشناخت! یک یاهو ۳۶۰ بود و یاهو مسنجر؛ و البته کلوپ دات کامی که آن هم با کجسلیقگیهای مسئولین خدابیامرز شد. برای مایی که تشنه دانستن از فناوریهای نو بودیم، تک و توک وبسایتهایی فعال بودند. با یک پزشک از همان سالها آشنا شدم، نارنجی، وینبتا و وبلاگینا از دیگر سایتهایی بود که منبع خوبی برای مطالعه و کسب آگاهی بودند.
از علاقمندیهایم حالا این است که مثل پیرمردها بنشینم و آلبوم گذشتهها را ورق بزنم. دنبال وبسایت یا وبلاگهایی میگردم که خیلی سال پیش فعال بودند و بعد بنا به دلایلی محو شدند. دنبالشان میگردم و امیدوار به اینکه باز هم فعال باشند یا حداقل سر نخی از سرگذشتشان پیدا کنم. یکی از این وبسایتها که نیمهی دوم دههی هشتاد بسیار پربازدید بود و به واقع فصل جدیدی از روزنامهنگاری برخط در حوزهی فناوری را به نمایش گذاشت، وبسایت نارنجی بود به مدیریت علیاصغر هنرمند.
نارنجی متفاوت از بقیه بود و البته سرگذشتش هم غمانگیزتر. گزارشهای لحظهای از کنفرانسها یا نمایشگاههای فناوری روز دنیا، گزارشگرانی نهتنها از همه جای کشور بلکه از دیگر کشورها که بدون چشمداشت برای نارنجی قلم میزدند، در همهی سنین، از ۱۴-۱۵ ساله و دبیرستانی بگیر تا دیگر سنین و مدارک تحصیلی بالا. گزارشهای برخط و لحظهای از کنفرانس خبری اپل، پرسش انتقادی از اریک اشمیت (مدیرعامل وقت گوگل) دربارهی چرایی تحریم ایران و بازخوردی که در رفع تحریم در آن زمان داشت، همه و همه در نارنجی بود.
اگر مجله دانشمند یا نوآور میخواندیم و هر ماه منتظر انتشار نسخهی جدیدش، در اینترنت روزمان با نارنجی سپری میشد و اطلاع از خبرهای روز دنیا در حوزهی فناوری، از ماشین گرفته تا گوشی و لپتاپ. تا اینکه به ناگاه در روز سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲ خبر دستگیری تعدادی از نویسندگان نارنجی روی وبسایت رفت که بعد از مدتی برداشته شد. وبسایت فیلتر شد و دیگر هیچ اثری از آن باقی نماند. چند روز و چند هفته گذشت، علامت سؤالی در ذهن همگان بود که چه شد؟ چرا اینطور؟ یک ماه پس از بازداشت، خبر آزادی نیمی از شانزده بازداشتشده منتشر شد. افرادی که همچنان در بازداشت بودند، به اتهام همکاری با بیبیسی و دریافت پول از آن همچنان تحت بازجویی باقی ماندند! علیاصغر هنرمند به یازده سال، عباس واحدی به دو و نیم سال، حسین نوذری به هفت سال و احسان پاکنژاد به پنج سال زندان محکوم شدند. همچنین هفت نفر باقی تیم نارنجی و شرکت پاتشرق نیز به تحمل یکونیم سال زندان با تعلیق سهساله محکوم شدند. (ایسنا) طی روزها و هفتههای آتی گهگاه خبری میآمد که نارنجی دوباره فعال میشود ولی زمان گذشت و گذشت تا اینکه گرد فراموشی بر نارنجی هم پاشیده شد.
امروز به دنبال خبری از مؤسس نارنجی در اینترنت جستوجو میکردم، به مصاحبهای در ماهنامه پیوست برخوردم، مصاحبه با علیاصغر هنرمند، پزشکی که در حوزه فناوری سرآمد شد، به شهرت رسید، با حکم سنگین ۱۱ سال به زندان رفت و بعد از هشت سال از زندان آزاد شد. در زندان هم بیکار نماند، طبابت کرد، کتاب ترجمه کرد و ایدههای نویی در دوران کرونا در ذهنش شکل گرفت و به ثمر رساند. دنبال خبری از دیگر نویسندگان نارنجی هم گشتم، چند تایی را پیدا کردم که خوشبختانه هنوز در همین حوزه فعالاند ولی از بیشترشان خبری پیدا نکردم!
با خود میاندیشم که اگر نارنجی هیچگاه فیلتر نمیشد و چنین سرگذشتی بر نویسندگانش پیش نمیآمد، اکنون در چه وضعیتی میبود؟ وبسایتی که در سال ۱۳۸۹ بهترین سایت اطلاعرسانی در سومین جشنواره آنلاین وبسایتهای ایران و در سال ۱۳۹۱ برندهی جایزهی بهترین وبلاگ فارسی از نگاه دویچهوله بود، شاید تککرانچ، گیزمودو و ورج دیگری میشد در وبلاگستان فارسی یا حتی با خبرنگارانی از ملیتهای گوناگون که به صورت چندزبانه مطلب منتشر میکرد. شاید کانال یوتیوبش چند میلیونی بود و دهها شاید دیگر …