این روزها نامزدهای چهاردهمین دورهی ریاست جمهوری در نشستهای گوناگون به ارائهی نظرات و برنامههای خود مشغولاند، جدای از نقصهای سازوکار شکلی نظام انتخاباتی در ایران، مسائلی چون کلی گویی، بیان مشکلات به جای ارائهی راه حلها و همچنین وعده و وعیدهای رنگ و وارنگ، فصل مشترک صحبتهای ایشان است.
چندی پیش یکی از دوستان در مورد عدم ارائهی برنامه از سوی دکتر مسعود پزشکیان میپرسید، در پاسخ گفتم در نبود احزاب یا نباید انتظار ارائهی برنامهای مدون و منطقی از هیچیک از نامزدها داشت یا آنکه به برنامههای اعلامی هم باید به دیدهی تردید نگریست. اصولا هر گونه برنامهی مدون و قابل اعتماد در هر زمینهای میبایست از دل گفتمانهای درون حزبی بیرون بیاید و در تقابل و تضارب آرا با دیگر گفتمانها، این مردم هستند که به داوری نشسته و از میانشان دست به انتخاب میزنند؛ اما ایجاد و قدرت گرفتن احزاب خود حکایت دیگری است ...
کتاب «تبارشناسی جریانهای سیاسی و آسیب شناسی احزاب در ایران» در چارچوب گفتوگوهایی عمیق و نظاممند با چهرههای شاخص احزاب از زمان ملی شدن صنعت نفت تا دهههای اخیر، به واکاوی پیشینهی احزاب در ایران و بررسی فراز و فرودهای آنان میپردازد. گفتوگوها در زمانهای گوناگونی انجام پذیرفته ولی با این حال به علت تسلط طرفین گفتوگو، مطالب ارائه شده حاوی اطلاعاتی است که امروزه روز هم میتوان روی آنها حساب باز کرد و البته وضعیت احزاب در کشورمان طوری است که مطالب چندین دهه پیش در باب چرایی عدم توسعهی احزاب همچنان میتواند در موردشان صادق باشد.
کتاب در دو بخش تدوین شده، بخش نخست به گفتوگو با شخصیتهایی چون محمد علی عمویی (حزب توده)، محمد مهدی عبد خدایی (جمعیت فداییان اسلام)، حسین راضی (حزب مردم ایران یا همان جمعیت خداپرستان سوسیالیست)، پرویز ورجاوند (جبهه ملی)، ابراهیم یزدی و عزتالله سحابی (نهضت آزادی و جریان ملی مذهبی)، محمد نبی حبیبی (هیاتهای موتلفه اسلامی) و سید محمد سلامتی (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران) پرداخته و در بخش دوم که از نظر ماهیتی کمی ضعیفتر از بخش نخست مینماید، ضمن گفتوگو با اشخاصی چون سعید حجاریان، غلام عباس توسلی و علیرضا علوی تبار به مباحثی همچون موانع شکلگیری احزاب در ایران، دستهبندی جریانهای سیاسی فکری و موانع ساختاری و مخاطرات شکلگیری تحزب در ایران میپردازد.
مباحث کتاب عمدتا از غنای خوبی برای خواننده برخوردار است و میتواند به عنوان منبع مناسبی برای پژوهشگران علوم سیاسی و تاریخ احزاب در ایران مورد استفاده قرار گیرد. آنچه روشن است این واقعیت است که در هر جامعهای تا زمانی که نخستین مانع یا شرط تحزب یعنی نبود آزادی حل نشود، نمیتوان شاهد انتخاباتی آزاد بود. تاریخ کشورهای اروپایی هم حکایت از این دارد که حزب نه با یک اراده و تصمیم قبلی بلکه بر حسب ضرورت و بنا به یک عامل فنی که برگزاری انتخابات باشد جوانه زد، رشد پیدا کرد و به تدریج توسعه یافت.