حسن علیزاده
حسن علیزاده
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

چرا به طب سنتی اعتقاد ندارم؟

چندی پیش از تصمیم غلط استیو جابز می‌خواندم و تأخیر غیرقابل جبرانی که در جریان درمانش رخ داد. (اینجا) پس از آن تصمیم گرفتم تا در یادداشتی کوتاه به ایرادات وارد بر روش‌های درمانی جایگزین بپردازم. طب سنتی، طب ایرانی، طب اسلامی، نام‌های گوناگونی برایش ذکر کرده‌اند ولی در ماهیت یکی است و در این متن به علت رواج بیشتر از همان عنوان «طب سنتی» استفاده می‌کنم. دلایلی که در این یادداشت عنوان می‌کنم صرفا ناشی از تجربه و درک شخصی بوده و به هیچ عنوان ادعای دارا بودن داده‌های پژوهشی ندارد.

۱. طب سنتی تقلیل‌گراست.

منظور از تقلیل‌گرا بودن طب سنتی، فرو کاستن روش‌های درمانی و شناسایی دلایل و منشأ بیماری‌ها به امور اثبات نشده‌ای چون طبع سرد و گرم آدمی یا تأکید زیاد از حد بر تأثیرات تغذیه‌ای بر سلامتی است. اینکه تغذیه هر کسی می‌تواند بر سلامتی او مؤثر باشد امری بدیهی است اما اگر از اهمیت دیگر متغیرها همچون وراثت، الگوی زندگی، شرایط محیطی و روانی کم کنیم، نتیجه‌ی به‌دست‌آمده از آن چنان وزن قابل اتکایی برخوردار نخواهد بود. به سطح آوردن مباحث سلامتی اگر در حد اطلاعاتی عمومی و صرفا برای آشنایی باشد، خالی از اشکال نیست ولی اگر فردی با دانستن یک سری اطلاعات خام، برای خودش جایگاهی برای نسخه‌پیچی و دخالت در امر درمان قائل شود، چنین امری مذموم و خسارت بار خواهد بود.

۲. طب سنتی یا گیاه‌شناسی!

هر گاه خواننده یا شنونده‌ی متخصصین این نوع از به اصطلاح «طب» می‌شوم، می‌بینم که بیش از هر چیزی درباره‌ی فواید فلان گیاه صحبت می‌شود. بیان و پژوهش در باب فواید یا آثار گیاهان دارویی در جای خود می‌تواند مفید باشد اما اگر آن را از بستر خود بیرون آورده و به جای ظرف اصلی (مبحث درمان) قرار دهیم، با امری غلط و نتایجی گمراه‌کننده مواجه خواهیم شد. از همین روی به نظر می‌رسد که طب سنتی می‌بایست همراه و مکملی بر روش‌های نوین درمانی باشد و نه شاخه‌ای مستقل در امر پزشکی.

۳. علاقه مردم به درک و مشارکت در امور پزشکی

مردم از دیرباز نسبت به شناخت سیستم بدن و امور مربوط به سلامتی خود علاقمند بوده‌اند. این علاقه را می‌توان از جنس اشتیاق به آنچه «بحث‌های کوچه بازاری» در حوزه‌ی سیاست می‌شود، دانست؛ ولی آیا چنین امری باعث می‌شود که هر گوینده‌ای خود را متخصص در آن حوزه بداند؟ چه آن موضوع اقتصاد باشد، چه سیاست یا سلامتی. به نظرم مدعیان طب سنتی از این علاقه و اشتیاقی که در ناخودآگاه عموم افراد برای مشارکت در سلامتی خویشتن و درک آنچه در بدن می‌گذرد وجود دارد، به نوعی (و شاید ناخواسته) سوء‌استفاده کرده و با عمومی کردن مبحث سلامتی به این امر دامن زده‌اند. به شخصه مواردی چون روانشناسی‌های زرد و عامه‌پسندی از جنس دکتر هلاکویی و انوشه و حتی نمونه‌های خارجی چون دکتر آز را از همین سنخ می‌دانم.

۴. طب سنتی پیشگیری‌کننده است و نه درمان‌کننده

آنچه از بیان و داده‌های موجود در حوزه‌ی این طب مشاهده می‌کنم این است که طب سنتی به ندرت ادعای درمان‌کنندگی داشته و آنانی که انصافی دارند و اندوخته‌ای دانشگاهی، همواره متذکر می‌شوند که طب سنتی مکمل طب روز است. مصداق نزدیک این امر را می‌توان از ناتوانی طب سنتی در درمان بیماری کرونا مشاهده کرد. روزی از خواص زنجبیل گفتند و روزی دیگر از هویج! در نهایت آنچه نجات‌دهنده‌ی بیماران شد نه این گیاه یا آن دم‌نوش بلکه واکسن و داروهای تجویزی پزشکان متخصص بود.

پیشگیری از بیماری هم توصیه شده و هم برش تأکید بسیار اما آیا پیشگیری می‌تواند جای درمان را بگیرد؟ اینکه بدانیم خوردن هر روز چهار عدد گردو می‌تواند از بیماری قلبی عروقی جلوگیری کند، اولا آیا برای پیشگیری کافی است؟ و ثانیا این توصیه‌ها برای «مبتلایان به بیماری‌های قلبی و عروقی» چه فواید ملموسی دارد؟

۵. طب سنتی آزمون پذیر نیست

به خاطر دارم یکی از آشنایان با وجود علائم پیش‌رونده‌ی سرطان پستان، صرفا و با اتکای بر مشاوره‌های متخصصین طب سنتی پی درمان بود. بعد از گذشت مدت زمانی که می‌توانست به بهبودی سریع‌تر بیمار کمک کند، با علائم وخیم‌تر شدن بیماری و با مراجعه به پزشک متخصص و عمل جراجی، خوشبختانه بهبودی حاصل شد. از ایشان درباره‌ی نتایج دم‌نوش‌ها و توصیه‌های متخصص طب سنتی که پرسیده می‌شد در کمال ناباوری پاسخ می‌شنیدند که «طب سنتی باعث شد بیماری در کنترل قرار بگیرد و نتیجه‌ی عمل جراحی موفقیت‌آمیز باشد.»!

منظور از آزمون‌پذیر بودن در اینجا سنجش علمی دقیق از نتیجه‌ی یک روش درمانی است. طب سنتی اساسا مسئولیت‌گریز است. به شخصه مقاله‌ای که از یافته‌های طب سنتی بهره برده باشد، در مجلات معتبر بین‌المللی نخوانده و ندیده‌ام.

برآیند سخن

طب سنتی اگر به عنوان شاخه‌ای از گیاه‌شناسی و در جهت آشنایی مردم با تأثیرات گیاهان دارویی باشد، خالی از اشکال نبوده و می‌تواند به بهبود سلامت جمعی کمک کند ولی اگر در جایگاهی بالاتر و به‌عنوان نوعی روش درمانی جایگزین قرار گیرد، می‌تواند حتی خسارت‌بار باشد. روش‌های درمانی امروز به صورت دفعی یا اتفاقی ایجاد نشده‌اند بلکه حاصل سال‌ها تجربه و ازمون‌های بسیار است، به این علم اعتماد کنیم.

طب سنتیطب ایرانی
معلم دانشگاه، دکترای حقوق بین‌الملل، نویسنده و داستان‌نویس | politicul.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید