بشر از ديرباز ميان «مادر»، به عنوان اولين موجودي كه با پاي نهادن در جهان هستي او را درك ميكند و «زمين» به عنوان اولين مكاني كه به محض شناختِ خويشتن آن را در پيرامون خود حس ميكند، اشتراكات فراواني يافته است. به عبارت بهتر، انسان در طول دوران تاريخ، «زن/ مادر» و «زمين» را به واسطه قابليت زايندگي و حيات، نگاهداري و پرورش مشابه هم ديده است؛ اينكه هر چه از زمين سر ميزند و ميرويد «زنده» است، زمين را چونان «مادر» كه قادر است فرزندي را در بطن خود بپرورد متجلي ميكند، از اين روست كه بشر طي اعصار گذشته بيشترين قرابت را ميان زن و زمين ميشناخت و هنوز هم در بيشتر زبانهاي دنيا كه حالتهاي مذكر، مونث و خنثي را حفظ كردهاند، زمين شكل «مونث» يا «مادينه» دارد. در اسطورهها، «مادري» زمين، با توانايي بيانتهايش در بردادن، بارگرفتن و زايش بيان شده است؛ در روند اين همبستگي ميان «زن و زمين»، مردمان دوران اساطير، بيشترين نشانهها را در كاركرد زمين به «زن» به عنوان «مادر» منتسب ميكردند. به طور مثال در اسطورههاي ايران باستان، ايزدبانوي زمين سپندارمد ناميده ميشده و مهمترين كار وي، پاسداري و مراقبت از زمين بود يا ايزد بانوي آناهيتا، نماد جلوههاي نيك و زندگي بخشي مانند باروري، آب، بركت، فراواني و پيروزي بوده است. از سوي ديگر بسياري از مظاهري كه احساس حرمتگذاري و تعلق خاطر را در ما بر ميانگيزند؛ همچون جنگل، دريا، خاك، شهر، كشور و اساسا هر آنچه سخاوتمندانه پذيراي ما است، ميپروراند، مراقبت ميكند و رشد و باروري را موجب ميشود، نشانههاي مادري را در خود دارند. جالب اينجاست كه رابطه نزديك ميان «زن و زمين» سبب شده است كه در طول تاريخ بشري، ردپاي زنان در فعاليتهاي همسو با طبيعت چون پيدايش كشاورزي، شناخت گياهان، سفالگري، ريسندگي، بافندگي، ابداع ابزارآلات كاربردي طبيعي بسيار پررنگتر از مردان جلوه كند. در اسلام، والاترين زن حضرت فاطمه(س) بوده كه با قرار دادن آب به عنوان مهريه خود نماد حمايت و حفاظت از طبيعت نام گرفته است.
در دنياي معاصر نيز شروع حركتهاي بنيادين براي مقابله با آلودگيها و تخريبهاي محيط زيست با هشدارهاي خانم راشل كارسون، نويسنده كتاب «بهار خاموش» در دهه 70 ميلادي آغاز شد و از آن زمان تاكنون زنان بسياري طلايهدار جنبشهاي زيستمحيطي توام با صلح در جهان بودهاند؛ از وانگاري ماتاي موسس جنبش كمربند سبز در كنيا و برنده جايزه صلح نوبل گرفته تا جين گودال، دايان فوسي، جوليا هيل، واندانا شيوا و اين اواخر گرتا تونبرگ؛ هر روزه زنان بيشماري در پنج قاره جهان براي دستيابي به زندگي پايدار و برقراري امنيت براي تمامي موجودات كره زمين ميكوشند و بهرغم همه محدوديتها، موانع و نگاههاي زنستيزانه براي ايجاد صلح، حفاظت از طبيعت و بهبود جراحات و آسيبهاي زمين تلاش ميكنند. مهر مادرگونه زمين، درك غريزي زنانه نهفته در وجود تمامي انسانها از طبيعت و الفت و پيوند ديرينه ميان اين دو را بايد بهتر شناخت تا با حسي مشفقانه با مادر ِزمين همذاتپنداري كرد و از مرگ تدريجي او به دست فرزندان بدسگال و نابخردش جلوگيري كرد!/ روزنامه اعتماد