سلام به سوتیدهندگان پاکدامن
سال 91 اولین سالی بود که علوم و تحقیقات تو مهندسی نفت دختر گرفت، از این رو بود که خود پسرامون اسم دانشکده رو گذاشته بودن نَرکده!
ما هم گوگول مگول حالا نه در حدِ مریم مقدس ولی در حدِ شیرینِ پاستوریزه پا تو دلِ این نَرکده گذاشتیم.
از اونجایی که رسالتِ یک دانشجو در بَدو ورود به دانشگاه تشکیل اکیپ و اینورو اونور رفتنه، سریعاً خود را در اکیپهایی چپونده که اینورو اونور برم و خب خدمتتون عرض کنم که بنده به تنهایی خداوندگارِ سوتی بودم فقط به دلیل معذوریتهای اخلاقی و ارشادی قادر به پخشِ سوتیهام نیستم!
آقا دیگه اینجوری بهتون بگم که ما یه دوستی داشتیم میگفت شیرین جان روزی 10 دقیقه برو جلو آینه خودت رو تو موقعیتهای سخت قرار بده بعد به خودت جواب بده که اینجوری گاف ندی!
ولی مشگل از مشنگ بازی من نبود، مشگل اینجا بود که من اون موقع واقعاً خیلی چیزا رو نمیدونستم.
بگذریم که الان دیگه طی این سالها انقدر به آموختههام اضافه شده که میتونم برم تدریس.
حالا حرفم چیه؟
به جون خودم اینکه آدم خیلی چیزها رو ندونه، اینکه با خیلی از اصطلاحها آشنا نباشه اصلاً ملاکی برای خوب بودن نیست، دختر و پسرم نداره.
والا یه دفعه یه جا کهنباید یه جور سوتی میدی که دیگه نمی دونی چجوری جمعش کنی
بلاخره آب هم هست ولی کم است...
تا اندرزهای بعدی خدا یار و نگهدار
راستی می دونم این پست واسه نسل جدید در حد جوکی بیش نبود روی سخنم با خودمون پیر پاتالا بود از متولد 75 به قبل