بعضی وقتها ما وارد یک اداره یا سازمان میشیم که روی یک سری روال خاص و دیسیپلین اداری مشخص کارهارو پیش میبرن و در واقع فرهنگ سازمانی اونها به حساب میاد. ولی در مورد استارتاپها و شرکتهای نرمافزاری متفاوت هست. حداقل من با این تفاوت مواجه شدم. یک سری از این شرکتها به دلیل سابقه طولانی که دارن به فرهنگ سازمانی خاص خودشون رسیدند و براساس اون کارهارو جلو میبرن. بعضی از اونها روشهای کاربردی و نتیجه بخش رو در دستور کارشون گذاشتن و گاها یک سری روالهای اشتباه رو دنبال میکنند که البته صدمهای به اصل کار و پیشبرد پروژههاشون وارد نمیکنه. همه اینها به مرور شاکله یک شرکت رو ایجاد میکنه و همه افرادی که وارد این شرکتها میشن هم به مرور دنبالهرو همون فرهنگ خواهند شد. در کنار همه این فرهنگها و شاکلهها که برای هر شرکت خاص هستند، یک سری روال کاری وجود داره که در همه اونها ثابته و در واقع بهتره بگیم باید ثابت باشه. همچنین در هر موقعیت شغلی یک سری وظایف تعریف شده که به صورت یک حلقه پشت سر هم باید انجام بشن و هرچند تکراری ولی پروژه با این کارهاست که رو به جلو خواهد بود.
من در مورد حیطه کاری خودم که دیزاین محصول هست میخوام بگم درسته که بعضی شرکتها سلسله مراتب اداری ندارن یا درگیر عناوین و بالادستی نیستن ولی باید وظیفه هر کسی مشخص باشه و قطعا یک دیزاینر زمانی میتونه طراحی خوبی داشته باشه که در جریان نیازها و فرآیند کامل پروژه باشه. همچنین فرآیند طراحی تجربه کاربری(UX) یک کار سلیقهای نیست و زمانی که وایرفریم یک پروژه طراحی شد و کار وارد فاز طراحی رابط کاربری(UI) میشود دیگر تغییرات جزیی و مطابق با سلیقه افراد مختلف معنا نداشته و به کل طرح آسیب میزند.
بهتر است قبل از شروع طراحی، جلساتی برای استخراج نیازهای یک پروژه گذاشته شود و افرادی از تیمهای مختلف فنی، محتوا، مارکتینگ، طراحی و مدیران حضور داشته باشن تا نتیجه نهایی حداکثر هماهنگی و سازگاری با خواستههای همه تیم را داشته باشد.
در واقع جمله جنگ اول به از صلح آخر، در روال کاری ما هم خودنمایی میکنه ;)
#تجربه #تجربه_کاری # تجربه_شخصی