احسان شعاریان
احسان شعاریان
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

سایه بازی

آغاز کن اين قصه را، اين قصه‌یِ چشمانِ خيس

پنهان مکن پيمانه را، اينجا کسی بيگانه نيست

بَرکَن از اين خاکِ سيه، روحِ پر از آواز را

گم کن در اين بی انتها، انديشه‌یِ آغاز را

ترسيمِ رویِ آفتاب، بر چهره‌یِ خاکستری

اين چهره را آتش بکش، گر تو زِ من عاشق‌تری

ديوارها کوتاه شد، انسان ولی خوابيده باز

باز از سکوتِ کوچه‌ها، دلگيرشو شعری بساز

فرياد بر اين خفتگی، اين شد تمامِ زندگی

شب‌ها؛ پِیِ يک آفتاب، وقتِ سحر؛ مصلوبِ خواب

خاموش کن شمعِ پسين، تکميل کن آوار را

اين سايه‌بازی جمع کن؛ از قامتِ ديوارها

آغاز کن اين قصه را، از نو بخوان بی چشمِ خيس

وارونه کن وارونه را، اينجا کسی بيگانه نيست

احسان شعاریان

مهرماه 1384

کانال تلگرام شاعر

شعر
شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید