Shoja
Shoja
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

اشعار شجاع حیدری

دوستت دارم
با شعورِ محقرِ عاطفه ام
با تمامِ فرومایگی ها
و تمامیِ رنج ها و عقده هایم.
دوستت دارم
چون لجاجت بر آرمان خواهی
و تحملِ نصحیت های عزیزانم
و رویشِ امید
از ناامیدی های پیاپی.
دوستت دارم
چون رجعتِ مظلومانه ی ایمان
در هیاهوی روزمرگی ها
چون غربتِ دخترانِ چادری
که در تمام جهان
مدام می شنوند
صدایِ شهوتِ مُد را.
دوستت دارم
چون فراری دادنِ خدا
از حلقه یِ محاصره ی روحانیون
و نشستن و همسفره شدن
و سیگار کشیدن با اهل تسنن.
دوستت دارم
چون لقمه های با غذای اندک
و نانِ بسیار
چون شوخ طبعیِ کارِگران وقت کار
و خستگی هایی
که به خنده می شود هموار.
دوستت دارم
چون طلاهای بدلِ مادرم
و آواز خواندنش در آشپزخانه
و نامِ خانوادگی اش :
"آزادی".
دوستت دارم
چون گفتنِ حرفِ حق
و احساسِ لذتی انسانی
در گلوگاهمان.
چون قناعت
و چشم پوشیدن از تصنعِ نور
برای پی بردنِ به تاریکی
چون ایستادن
و نفس کشیدن
وقتی که تمامی عابران
سراسیمه -
می گریزند از باران.

پائیز ۱۴۰۰

شجاع حیدری

مَنی حال حَرابِنت دَلالَه / انتشارات سمت روشن کلمه.

۱۴۰۰

شجاع حیدریشعر سپیدشعر بلوچستانمنوجاندارمچون
شاعر نویسنده فعال مدنی بلوچ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید