یه نریشن احساسی جدید تقدیم به ویرگولیا
جوانم اما ذهن کهن سالی دارم ، انگار جوانی را یک روز اشتباهی داده ام به دست کودکی بازیگوش یا شاید آن را لابه لای آتش چهار شنبه سوری آخر سال سوزانده ام و بار ها بی آن که حواسم باشد از روی آن جسته ام شاید هم اشتباه می کنم و ممکن است ان را در چمدان تو روزی که می خواستی بروی جا گذاشته ام ، وقتی اشک هایم مانعی برای رفتنت نشد ، یادت هست؟
پس لطفی کن و میان آن لباس های گلدارت نگاهی بیانداز شاید جوانی من مثل آن #عطری که از تو جا ماند جا مانده است ...
این هم لینک کلیپ ، گوش کنید ! لایک و کامنت فراموش نشه .
سپاس / مسعود شکوهیان
بزن رو لینککککککککک