siamak.khorrami
siamak.khorrami
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

آینده را دپارتمان محصول ترسیم می کند نه فروش

در هفته های گذشته، درگیر ارایه طرحی برای متحول کردن نحوه "مدیریت محصول" و باز طراحی شغل " مدیر محصول" در سازمانمان بودم. فارغ از جذابیت ها و چالش هایی که این پروژه برای یک سازمان 5500 نفری و نه یک استارتاپ داشته است، یک نکته محوری مداوم ذهنم رو در گیر کرده است.

در دهه های اخیر، دپارتمانی که عمدتا استراتژی اصلی سازمان و در نتیجه توسعه محصول را تعیین می کرده، دپارتمان فروش بوده است. نیروهای فروش هستند که مستمر با مشتری و کارفرما در تماسند و از نیازهای سطحی آنها با خبر می شوند و به تیم توسعه محصول فشار می آورند تا "فیچرهای" مورد نظر کارفرما رو توسعه دهند. در رویای تیم فروش، فیچری باید توسعه داده شود که کارفرما عاشق آن باشد و تا نیروی فروش لب تر کند، مشتری آن را بخرد ، نیروی فروش به هدف مالی خود و در نتیجه مشوق های مالی خود دست یابد و ...

با نزدیک تر شدن بی واسطه مشتری و تیم توسعه محصول از طریق تکنولوژی، افزایش شفافیت اطلاعات مبادله شده بین طرفین و از همه مهمتر رواج مدل "استارتاپ ناب" در شرکت های بزرگ، این سنت در حال دگرگونی است.

در آینده نه چندان دور، این دپارتمان توسعه محصول تحت رهبری مدیر محصول خواهد بود که استراتژی اصلی محصول و سازمان را تعیین می کند (طبیعتا این رویه در شرکت های پیشرو چون گوگل و فیس بوک وجود داشته، صحبتم برای کسب و کارهای صنایع سنتی چون حمل و نقل و مالی و غذا و ...است). مدیر محصول با ارتباط بی واسطه، ساختار مند و رفت و برگشتی با مشتری، از نیازهای واقعی و Jobs To Be Done مطلع شده و به عمق چرایی یک نیاز ورود پیدا می کند. بر اساس فهم خود از این نیاز و job ، اولویت های نقشه راه محصول و استراتژی کلی سازمان در آینده را تعیین می کند.

این یک تغییر بزرگ در پارادایم ذهنی دپارتمان های سنتی فروش خواهد و مرکز ثقل قدرت در سازمان های آینده جابه جا خواهد کرد. نیروهای فروش در آینده بیش از آنکه محرک توسعه محصول باشند ، به عنوان یکی از اجزای نظام مدیریت محصول در سازمان بازی می کنند و به صورت مستمر خود را باید برای فیچر ها، محصولات و فناوری های جدید به روز کنند.

جز معدود بنگاه های مخابراتی و فناور، اکثریت سازمان های ما در ایران هنوز فرهنگ "مدیریت محصول" را در خود نهادینه سازی نکرده اند. اگر سازمان های بخواهند برای آینده بقا داشته باشند، چاره ای جز باز طراحی ساختار، استراتژی و فرهنگ خود حول " مدیریت محصول" نخواهند داشت.

شاید این سوال پیش بیاید، نگاه " محصول" محور که در تناقض کامل به نگاه "بازار یا مشتری محور " است. مدتها ست که ما عصر محصول را سپری کردیم و با رقابتی تر شدن بازارها، دیدگاه های بازار محور جای آن را گرفته است.نکته ظریف در نگاه جدید استارتاپ ناب و همینطور رویکرد اجایل در مدیریت محصول است. در نگاه محصول محور سنتی، باور بر این بود که محصول اگر خوب باشد می فروشد و "خوب" را باور و دانش مجموعه سازمان تعیین می کند و اما در رویکرد جدید، مشتری و تیم محصول هر دو نقش پررنگی در تعریف چشم انداز یک محصول دارند.

مسلما، این تغییر پارادایم ذهنی، سوالات زیادی را پیش می آورد. مثلا، تکلیف تیم بازاریابی چه می شود؟ دپارتمان محصول باید در کجای سازمان تعریف شود؟ حیطه و حوزه اختیارات دپارتمان محصول چیست؟ ارتباط دپارتمان فنی و تکنولوژی با دپارتمان محصول چیست و ... . سعی می کنم در نوشته های بعدی به برخی از این سوالات بپردازم.

مدیریت محصولاستارتاپ نابفناورینوآوریاستراتژی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید