سینا بنان
سینا بنان
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

گُل یا پاس گُل؟

#همه_اشتباهات_مدیران_من :واحد ستاد رو به دشمن یا رقیب واحد صف تبدیل نکن


شنیدین می گن نیروهای صف، نیروهای ستاد؟ نیروهای صف چه می کنن و نیروهای ستاد چه می کنن؟ تو همه جنگ های جهان به نیروهایی که توی خط مقدم با دشمن می جنگن می گن نیروهای صف. همه سرنوشت جنگ به عملکرد این نیروها بستگی داره. این نیروها فقط به پیروزی فک می کنن و جز جنگیدن کار دیگه ای براشون تعریف نشده. اینا متخصص جنگیدنن.

اما هر نیروی صف، مشکلات غیر جنگی هم داره. مثل تامین اسلحه، لباس، بهداری و خدمات پزشکی. به نیروهایی که مشکلات غیرجنگی نیروهای صف رو حل می کنن، می گن نیروهای ستادی.

اگه عملیاتی بشه و نیروهای ستادی به وظیفه شون عمل کنن، یعنی مشکلات نیروهای صف رو برای بهتر جنگیدن حل کنن، درصد موفقیت اون عملیات بالا می ره و احتمال پیروزی بیشتر میشه. اما اگر نیروهای ستادی، به نیروهای صف رسیدگی نکنن، فاجعه رخ می ده. هم عملیات ها شکست می خورن و هم کلی آدم قربانی می شن.

فعالیت یک شرکت برای پیشبرد یه کسب و کارمثل عملیات های جنگیه. یعنی مجموعه ای از نیروها وجود دارن که کارشون فقط جنگیدن برای تحقق اهداف شرکته و یک سری نیروهای دیگه هم هستن که برای موفقیت تو این نبرد به نیروهای صف کمک می کنن و یک جورهایی کار پشتیبانی رو برعهده دارن.

امور مالی تا خدمات، کاری رو انجام می دن که لزوما به اهداف اصلی شرکت ربطی نداره اما اگه انجام نشه، اون اهداف هم محقق نمی شه. اگر منابع انسانی، مالی و خدمات و پشتیبانی بلنگه، نیروی متخصص شرکت هم کارش پیش نمی ره.

اما متاسفانه تو خیلی از سازمان های دولتی ایران، نیروهای ستادی خودشون می شن یه مشکل تا بهبود دهنده. گاهی حال می کنن که حقوق و دستمزد یه نیرویی رو ندن یا دیرتر بدن. گاهی تصمیم می گیرن تجهیزات یه پروژه ای رو تامین نکنن بدون اینکه دلیل مشخصی وجود داشته باشه. این یعنی نیرویی که درگیر یه جنگ تمام عیاره که تهش منافعش به کل شرکت می رسه، به جای حمایت، پشتش خالی شده. شرایط زمانی بدتر می شه که مدیر یه شرکت اولویت اولش بشه واحد های ستادی و طرف نیروهای ستادی رو بگیره که بدون هیچ دلیلی، کاری که باید رو انجام نمی دن.

یه مثال به خوبی نشون می ده این رفتار نیروهای ستادی تا چه اندازه مخربه.

فرض کنین یه شرکت آی تی راه انداختین که قراره نرم افزار توسعه بده و پشتیبانی کنه. تصور کنین چندتا توسعه دهنده و آدم فنی هم استخدام کردین که کار رو پیش ببرن. این ها شب و روز کار می کنن تا شما بتونین نرم افزار توسعه بدین و بفروشین و جواب مشتری ها رو هم بدین. شما هم به عنوان مدیر منابع مالی برای پرداخت دستمزد و رد کردن بیمه رو در نظر گرفتین، قراردادها خوبی هم با نیروها بستین که هم خودتون رضایت دارین هم اون ها. حالا تصور کنین نیروی فنی و متخصصی که به زحمت پیداش کردین و باهاش قرارداد بستین به خاطر عدم پرداخت به موقع حقوق ها، رد نشدن بیمه و نداشتن امکانات کافی برای کار حتی امکانات محدودی مثل صندلی و سیستم مناسب بزاره از شرکت بره. آیا شما می تونین باز هم می تونین به کسب و کارتون ادامه بدین؟ می تونین جواب مشتری هایی رو بدین که بهشون محصول فروختین؟ هدف شرکت شما فروش این محصولاته و نیروهای ستادی هم باید برای انجام این کار شرایط رو برای کار نیروهای صف آماده کنن اما متاسفانه تو خیلی از شرکت های دولتی و بعضا خصوصی ایرانی، نیروهای ستادی و اجرایی به وظایف و نقش خودشون هیچ آگاهی ندارن. اونا نمی دونن اگه پاس گل ندن، هیچ مهاجمی نمی تونه گل بزنه.

وظیفه یه مدیر خوب، شناخت درست از وظیفه و کار واحدهای ستادی و صفه. مدیر خوب باید شرایط شرکت رو طوری تنظیم کنه که نه نیروی صف و نه نیروی ستادی، احساس تبعیض نکنه و بدونه کاری که داره می کنه کدوم مشکلات رو از شرکت حل می کنه. پشتیبانی و حمایت کم کاری نیست اما تو کشور ما درک نشده. همه دوست دارن گل بزنن اما پاس گل نمی دن چون فکر می کنن چرا خودم گل نزنم غافل از اینکه هرکسی جایی و وظیفه ای داره.

حالا سوال مهم اینه که چطور باید چنین شرکت هایی رو تشخیص داد و باهاشون کار نکرد؟

نشونه اول، نفر دوم شرکت کیه و اختیاراتش چقدره؟ تو بعضی شرکت ها مدیران مالی نفر دوم شرکت هستن و بیشتر اختیارات دست اون هاست. این یه نشونه است که به وضعیت اون شرکت مشکوک بشین و بیشتر درباره وضعیت نیروهای صف و ستادی سوال کنین.

نظم در کار نشونه دومه. اگر دیدین یه شرکت تاخیرهای غیرطبیعی داره(می گم غیرطبیعی چون بخشی از تاخیرها می تونه به شرایط کلان اقتصادی و خارج از شرکت مثل تحریم و نرخ دلار هم برگرده) بدونین که این تاخیرها زیر سر کم کاری نیروهای ستاده.

نشونه سوم، اگه رفتین تو یه شرکت و پای حرف مدیر مالی، منابع انسانی، حراست و روابط عمومی نشستین و دیدین داره درباره مسائل فنی نظر می ده، بدونین اوضاع تو این شرکت خراب تر از این حرف هاست که شما امید ببندین و انتظار کار درست و حسابی داشته باشن. من تو چندتا تجربه کار تو شرکت های دولتی، حتی دیدم که مدیرمالی اومده مدیر فنی شده. یا دیدم که تو یه سازمان به جای حمایت و پشتیبانی از نیروهای صف، همه چیز بین نیروهای ستادی تُخس شده و تمام. جالبه که نیروهای ستادی با کبر ونخوت به نیروهای صف نگاه می کنن چون فکر می کنن دست این نیروها زیر سنگ اون هاست. حقوقش رو دیرتر رد می کنم، نامه شو دیرتر امضا می کنم و.. هزاران فکر تو مخ نیروهای ستادی تو شرکت های ناکارآمد می چرخه و هزاران راه دارن تا نیروی صف رو بیچاره کنن.

مدیریترقابت نیروهای صف و ستادواحد ستادواحد صفاولویت واحد صف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید