اطلاعات یعنی قدرت. ولی مثل همه ی قدرت ها بعضی ها هستن که او رو فقط برای خودشون میخوان. تمام میراث های علمی و فرهنگی جهان که در قرن های گذشته به شکل کتاب یا مقاله چاپ میشد امروزه توسط یک سری شرکت و سهامدار اداره و تهیه میشه. میخواید مقالاتی که آخرین نتیجه ی پژوهش های علمی رو نشون میده رو بخونید؟ باید مبالغ هنگفتی رو برای شرکت های چاپ کننده ای مثل «رلکس» بفرستید.
در این شرایط یک سری هستند که به سختی در حال مبارزه با این موضوع اند. حرکت های شجاعانه ای که دارن تلاش می کنند تا دانشمندان حق کپی رایت آثارشون رو به راحتی نفروشن و قادر باشن تا آثار و اندیشه هاشون رو در فضای اینترنت منتشر کنن. اون هم در شرایطی که همه به این اطلاعات دسترسی داشته باشن. اما در بهترین شرایط هم کار این گروه ها فقط مربوط به چیز هایی میشه که در آینده قراره منتشر بشن و تمام چیز هایی که تا الان منتشر شده از دست میرن.
این بهای سنگینیه که ما الان داریم می پردازیم. این که آکادمی ها رو مجبور می کنیم تا برای خوندن کارهای همکارانشون پول پرداخت کنن؟ این که کل کتابخونه ها رو در دسترس داشته باشیم ولی فقط به دوستانمون داخل گوگل اجازه بدیم تا اون ها رو بخونن؟ این که فقط کسایی که توی دانشگاه های سطح اول جهان درس میخونن قادر باشن به مقالات علمی دست پیدا کنن و نه اون دانشجوهایی که در جنوب آفریقا مشغول تحصیلن؟! این بی شرمی و غیر قابل قبوله!
من قبول دارم که خیلیا ممکنه بگن: «ما چیکار می تونیم بکنیم؟» شرکت ها حق کپی رایت رو خریدن و از فروش این محصولات و دادن دسترسی به کاربرا پول زیادی رو دارن به دست میارن بعلاوه کاملا هم قانونیه. هیچ کاری برای این که جلوشون رو بگیریم نمیتونیم انجام بدیم. ولی یه کار هست! یه کار که تا الان هم انجام شده: در مقابلشون بایستیم.
کسایی که به این منابع دسترسی دارن – دانشجو ها، کتاب دار ها، دانشمندا – شما الان یه موهبت دارید. شما به این حجم از منابع اطلاعاتی دسترسی دارید در حالی که بقیه ی دنیا ندارن. ولی شما نباید و از نظر اخلاقی نمیتونید که همه ی این ها رو برای خودتون نگه دارید. وظیفه دارید تا این اطلاعات رو با دنیا به اشتراک بگذارید. و این کارم انجام دادید: گاهی با دادن رمز اکانتتون به یه همکار، یا با دانلود کردن یه سری چیزا برای دوستاتون.
و در همین زمان کسایی که به این اطلاعات دسترسی ندارن بیکار و روی هوا باقی موندن. شما تونستید از سختی ها رد بشید و دیوار های مانع رو به روتون رو پشت سر بگذارید. و اطلاعاتی رو که توسط شرکت ها قفل و بسته شده رو برای خودتون آزاد کنید و با دوستاتون به اشتراک بگذارید.
ولی تمام این کار ها به صورت زیرزمینی و مخفی انجام میشه. و از نظر شرکت ها بهش میگن دزدی ادبی. انگار که به اشتراک گذاری دانش و علم از نظر اخلاقی مثل این باشه که یه کشتی رو سوراخ کنید و خدمه ش رو به قتل برسونید. ولی به اشتراک گذاری غیر اخلاقی نیست. اتفاقا از نظر اخلاقی ضروریه. فقط کسایی که از حسودی و طمع پر شدن اجازه نمیدن که دوستانشون یه کپی بگیرن.
شرکت های بزرگ هم مشخصا با همین طمع پر شدن. قوانینی که اون ها رو پوشش میدن باعثش میشن و سهام دار هاش با کمتر شدن سرمایه هاشون شورش میکنن. و سیاستمدار هایی که با پول خریده شدن اون ها رو حمایت میکنن. و قوانینی رو تصویب می کنن که به واسطه اون ها مشخص میشه که چه کسی حق کپی کردن داره و چه کسی نداره.
ما باید اطلاعات رو از هر جایی که هست کسب کنیم، کپی کنیم و با دنیا به اشتراک بگذاریم. باید چیز هایی رو که از قانون کپی رایت خارج شدن رو بیرون بکشیم و به آرشیو هامون اضافه ش کنیم. باید منبع های اطلاعاتی مخفی رو بیرون بکشیم و توی اینترنت پخششون کنیم. باید مجله های علمی رو دانلود کنیم و داخل شبکه ی اینترنتی قرارشون بدیم. باید برای مجلات با دسترسی آزاد بجنگیم.
اگر به اندازه ی کافی دور دنیا باهم جمع بشیم. نه تنها یه پیام محکم و قدرتمند بر علیه خصوصی سازی اطلاعات صادر می کنیم بلکه باهم تاریخ می سازیم!
آیا به ما می پیوندید؟
آرون سوارتز
جولای 2008 ، ایرمو، ایتالیا
مترجم: رضا عظیمی فر | تیر 99