گفتگوهای درونی برای بسیاری از افراد بسیار آزار دهنده است و بسیاری بر این باور هستند که گفتگوهای درونی یکی از نشانههای افسردگی میباشد و این اتفاق باعث آزار آنها میشود.
اما باید گفت صحبت کردن با خود نه تنها بد نیست بلکه اگر بتوانیم آن را کنترل کنیم به یکی از سلاحهای پر قدرت ما برای برخورد با مشکلات، سختیها و موانع زندگی تبدیل میشود.
گفتگوهای درونی یکی نشانههای زنده بودن و انسان بودن ماست، چیزی که به جز انسان در هیچ موجود زنده دیگری یافت نمیشود.
در حقیقت گفتگوی درونی صدای صحبت کردن خود درونی ماست با خود بیرونی ، خود درونی ما حاصل تمامیباورها و اتفاقات ذخیره شده در ضمیر ناخودآگاه ماست که شخصیتی جداگانه را برای خود تشکیل داده و خود بیرونی ما چیزیست که ما تظاهر به بودن آن میکنیم و حقیقت ندارد.
مثلا اگر از دوران کودکی پدر و مادر ما بابت هر اتفاقی، مثلا شکست اتفاقی گلدان ، ما را سرزنش کرده باشند این اتفاق در بلند مدت وارد ضمیر ناخودآگاه ما شده و جزو ویژگیهای شخصیت درون ما میشود و حالا اگر امروز اتفاقی دست ما به یک لیوان برخورد کند و بشکند، بلافاصله صدای درون ما به گوش میرسد و به تندی با جملاتی مثل: ای دست پاچلفتی، باز هم گند زدی و تو یک آدم بسیار بی عرضه ای هستی مواجه میشویم که این صحبتهای خودمانی باعث تضعیف روزانه ما و کاهش اعتماد به نفس ما میشود و ما باور میکنیم که یک انسان بسیار به درد نخور هستیم و از انجایی که هرچه را باور داشته باشیم همان نیز اتفاق میافتد ما در تمامیکارها به معنای واقعی گند میزنیم.
صحبت با خود به خودی خود بد نیست اما چون این غول درونی به یک شخصیت منفی تبدیل شده به مرور باعث اتفاقاتی نظیر، کاهش اعتماد به نفس، افسردگی، منفی بافی، بد بینی و تلخ و غیر قابل طاقت شدن زندگی میشود که این یک اتفاق بسیار بد و تلخ است.
اما اگر همانطوری که در ادامه گفته خواهد شد آنرا تربیت کنیم میتوانیم به یک انسان قوی، با اعتماد به نفس کامل و موفق تبدیل شویم.
هرچه بیشتر سعی کنید جلوی این اتفاق را بگیرید اوضاع نه تنها بهتر نمیشود بلکه بسیار بدتر هم میشود پس آنرا به چشم یک اتفاق خوب ببینید و سعی کنید با آن کنار بیاید.
برای اینکه بتوانید صدای درون خود را به نفع خودتان تغییر دهید ابتدا باید شخصیت کنونی و ویژگیهای خود بشناسید تا بتوایند خودتان و گفتگوهای درونیتان را به شکل دلخواه تغییر دهید.
تمام ویژگیهای مثبت و منفی شخصیت خود را به طور کامل بنویسید و از اطرافیان هم برای کامل کردن آن کمک بگیرید.
همچنین برداشت صحبتهای درونی خودتان را بنویسید که عصبانیست یا آرام، منفی باف است یا مثبت بین، بی احساس به مسائل است یا خیر و…
تمام ویژگیهای دلخواهی که دوست دارید داشته باشید را یادداشت کنید. دوست دارید چه کسی باشید؟ چه ویژگیهایی داشته باشید؟ دیگران در مورد شما چه بگویند؟
همه را به طور کامل توضیح دهید و شرح دهید.
یک مجسمه ساز نمیتواند مجسمه ای بسازد مگر آنکه طرحی در ذهن داشته، و آنرا مجسم کند.
تکه کاغذی بردارید و جملات مثبت مناسب با ویژگیهایی که دوست دارید به خود اضافه کنید و یا ویژگیهای منفی خود را تغییر دهید بنویسید.
مثلا من دوست دارم ویژگیهای منفی زیر را از شخصیت درونی خودم حذف کنم:
استرس زیاد، عصبانی بودن، همیشه بازنده بودن و…
حال جملات زیر را برای برطرف کردن مشکلات گفته شده استفاده میکنم.
من همیشه و در هر حالی آرامم و از تمام اتفاقات زدنگی لدت میبرم.
من سرشارژ از انرژی و آرامشم، و یاد خداوند هر لحظه موجب آرامش من میشود.
من فوق العاده موفق هستم و در هر کاری پیروز و موفق هستم.