این کتاب داستان یه پسر نوجوون به اسم نوبورو رو روایت میکنه که عضو یه گروه (کالت) عجیبغریبه. این گروه دنیای بزرگسال رو توهمآمیز، ریاکارانه و احساسی میدونه و روشی به اسم عینیت رو پیش میگیره و سعی میکنه که به یه سبک متفاوت دنیا رو درک کنه. این گروه یه سری رفتارها و کارهای غیرمعمول و خشن داره، ولی این سرگرمیها وقتی که مادر بیوه نوبورو یه رابطهی عاشقانه با ریوجی رو شروع میکنه کمکم به مرزهای جنون نزدیک میشه.
همیشه وقتی اسم نویسندگان ژاپنی به میان کتابخوان ها می آید همگی یک صدا می گویند اوه! باز فلاکت و بدبختی و زجر و مصیبت های مردمان کشور های شرق آسیایی رو باید بخونیم؟
به راستی چه دلیلی وجود دارد که نویسنده خوب ژاپنی می بایست حتما دچار تروما و مشکلات روانی شدیدی باشد و خودکشی هم در رزومه کاری خودش داشته باشد ؟ ! 🤔
نمونه اش نویسنده ی اعظمشان اوسامو دازای با کتاب نینجن شیککاکو یا زوال بشری به مخاطب فارسی زبانی که ما باشیم به نوعی افسردگی شدیدی را تزریق میکند
اما ما با دازای فعلا کاری نداریم می خوایم بریم سراغ یکی دیگه
مرحوم یوکیو میشیما این آدم دست دازای رو از پشت بسته ؛
دقیقا هم در کتاب دریانوردی که از چشم دریا افتاد که از اسمش مشخصه عملا چه روایتی تو داستان داریم
اما نه صبر کنید میشیما زرنگ تر از این حرفاست
نمیذاره اولش پایانشو حتی حدس بزنی جوری نوشته که درکیر کاراکتر اصلی میشی و مجبور میشی خودت را بذاری جاش .
(البته زشته نذارید بعدا که خوندید میفهمید چرا!!!😂)
در عین حال که زیر ۲۰۰ صفحه هست و آغازی خوب با این نویسنده است به شدت می تونم به افرادی پیشنهاد بدم که واقعا اون روحیه لطیف و لطافت وجودی خودشون رو داخل مطالعه کنار میگذارند اسپویل ریزی بخوام انجام بدم با فردی طرف هستیم که آزاررسان به گربه هاست .(با ریتم بخوانید: به گوربه ها پیش پیش میکنه ، گوربه ها رو سلاخی میکنه )
در نهایت ژاپن مهد تکنولوژی و افسردگی ادبیات پرباری تحویل داده است باشد که رستگار شوند این ملت .
Karera ga kami o shinjimasu yō ni