امروز من مشکل بزرگی با کتاب خواندن پیدا کرده ام.
مشکل من این است که کتاب هایی را می خوانم که همه می خوانند!
به لطف سیستم امروزی معرفی و نشر کتاب در کل دنیا، افکار و ایده های همه ما داره مشابه هم میشه چرا که به طور کلی همه داریم کتاب های مشابهی رو مطالعه می کنیم. کتاب هایی که چاپ و منتشر شده و رتبه بالایی در میزان فروش در دنیا پیدا کرده اند، بیشتر و بیشتر معرفی می شوند و ما به طور دائم کتاب هایی که چنین خصوصیاتی دارند را می خریم. نویسنده هایی که شانس (به قول نسیم نیکلاس طالب در کتاب قوی سیاه) بیشتری در چاپ کتاب های خودشان در نشریات پیدا کرده اند، شانس دوباره برای انتشار کتاب های بعدی شان پیدا می کنند و افکار ما با مطالعه بیشتر آن کتاب ها، بیشتر به افکار این نویسنده ها نزدیک میشه. امروز ما شبیه نویسنده ها و انتشاراتی با تیراژ بالای چاپ می شویم و این اصلا خوب نیست به نظر من.
در واقع رسانه ها چنین کتاب هایی رو معرفی می کنن و تناقض اینجاست که ما کل کتاب های دنیا را که نمی توانیم بخوانیم و باید انتخاب کنیم و از طرف دیگر به غیر از آن رسانه ها هم مرجعی نداریم برای انتخاب کتاب. جالب اینجاست که حتی اگر شما بخواهید کتاب هایی متفاوت و به غیر از آنچه در اینترنت و یا انتشارات معرفی می شوند را مطالعه کنید موفق نخواهید شد. چرا؟ چون اصلا چاپ نمی شوند!
در واقع ایراد کار اینجاست که من نمی خواهم مثل سایرین باشم و دوست دارم افکار و عقاید متفاوتی داشته باشم ولی نمی توانم. درست است که هر کسی با مطالعه یک کتاب می تواند برداشت خاص خود را داشته باشد ولی جهت و مسیر کلی مهم هست. همین مواجه شدن عموم مردم با یک کتاب مشابه می تواند ایشان را به مسیر خاصی (هر چند با کمی انحراف که تاثیر گذار هم نیست) سوق دهد.
همیشه فکر می کنم من با مطالعه فلان کتاب کار مهمی انجام نداده ام. مفاهیم و مطالب آن کتاب را همه کتابخوان های دیگر به غیر از من خوانده اند. من و همه، تمام مفاهیم کتاب را می دانیم و همه مثل هم شده ایم. انتشارت و رسانه ها دست هر کسی باشد ما داریم به سمت تصمیمات و افکار ایشان هدایت می شویم و اینکار را با مطالعه هرچه بیشتر کتاب های معروف و با محتوای غنی، بیشتر و بیشتر پی می گیریم! جالب نیست؟
به این فکر می کنم که کسانی که کتاب نمی خوانند با کتاب خوان ها چه فرقی دارند؟ اصلا آیا امکان انتخاب در این دنیا وجود دارد؟!