ویرگول
ورودثبت نام
دخترش
دخترش
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

اوکه رفت،اوکه ماند

چهارشنبه صبح خبرش آمد. بلاخره بعد از چهل روز بیهوشی ،رفت. مردخوبی بود. برای من تازه عروس خیلی عجیب بودکه در اولین برخورد میشنیدم کسی از خدمات رضاخان تعریف میکند. الان که بیست سال از ان روز میگذرد میفهمم که رضاخان برای مردم دورانش خیلی بزرگ بوده و تاریخ چقدر ادمها را کوچک میکند.
حالا جوان زمان رضاخان در خاک آرمیده وهمسرش بعد از شصت سال زندگی مشترک ، ازسختی ندیدن مرد ، برای من گفت وگریه کرد .قبل از خداحافظی تاکیدکرد :قدر شوهرت را بدان .

. حتما الان درتنهایی دارد خاطرات جوانی شان را مرور میکند، شیرینی اولین دیدار،تلخی اولین دعوا و.....

زنشوهرزندگیمرگرضاخان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید