
تصور کن ساعت ۷ صبح هنوز تو تخت هستی، پردهها آروم باز میشن، قهوهساز بوی قهوه رو تو خونه پخش میکنه، حموم گرم شده و حتی آهنگ مورد علاقهت پخش میشه… بدون اینکه یه دکمه بزنی! این جادو نیست، این IoT تو ساختمانه داداش!
حالا دقیقاً این اتفاق چطور میافته؟
همهچیز با یه سری دستگاه کوچیک اما باهوش شروع میشه. سنسورهای حرکتی، سنسور دما، سنسور در و پنجره، قفل هوشمند، ترموستات، پریز هوشمند و دوربینها همه با یه هاب مرکزی (مغز سیستم) حرف میزنن. این حرف زدن یا از طریق وایفای انجام میشه یا پروتکلهای مخصوص مثل Zigbee و Z-Wave که مصرف باتریشون خیلی کمه و حتی اگه اینترنت قطع بشه باز کار میکنن.
مثلاً تو از خونه بیرون رفتی و یادت رفت چراغها رو خاموش کنی. سنسور حرکتی میفهمه خونه خالیه، خودش همه چراغها رو خاموش میکنه. همزمان ترموستات میره رو حالت صرفهجویی و دما رو میاره پایین. وقتی داری برمیگردی خونه (مثلاً ۵ کیلومتر مونده)، موقعیت گوشیت رو میبینه، خودش شروع میکنه گرم کردن خونه و روشن کردن چراغهای راهرو. این کارها رو Smart Rasa Group تو پروژههاش دقیقاً همینجوری پیاده میکنه که دیگه تو فقط لذت ببری.
یه مثال دیگه: شیرینی ماشین لباسشویی پاره شد و آب ریخت زمین. سنسور نشت آب فوری سیگنال میده، شیر اصلی آب بسته میشه، بهت پیامک و نوتیف میاد و حتی به مدیریت ساختمان خبر میده. پنج دقیقه دیرتر برسی، کل خونه غرقاب میشه!
امنیتش هم که حرف نداره. در هوشمند با تشخیص چهره یا کارت و اثر انگشت باز میشه. اگه کسی بخواد در رو دستکاری کنه، آژیر میکشه و همزمان فیلم زنده برات میاد تو گوشی. بچهها از مدرسه میان، در براشون باز میشه و تو همون لحظه پیام «بچهها رسیدن خونه» برات میاد. خیالت راحته.
قدیمی بودن ساختمون هم بهانه نیست! Smart Rasa Group پکیجهای Retrofit داره که تو یه روز خونه قدیمی رو هوشمند میکنه. پریزهای معمولی رو عوض میکنی، یه ماژول کوچیک به پکیج یا کولر اضافه میکنی، چند تا سنسور میذاری، تموم!
حتی میتونی سناریوهای باحال بسازی:
حالت «مهمونی»: نورها رنگی و گرم، موزیک خودکار پخش میشه، کولر خنکتر کار میکنه.
حالت «سینما»: همه نورها خاموش، پرده پروژکتور پایین میاد، سیستم صوتی روشن.
حالت «خواب»: همهچیز خاموش، فقط چراغ راهرو با نور کم، درها قفل دوبل، آلارم فعال.
همه اینا با یه اپلیکیشن ساده روی گوشی یا حتی با صدای تو (مثل الکسا و گوگل هوم) کنترل میشه. Smart Rasa Group تو هر پروژهای که میره همین تجربه رو به صاحبخونهها میده: یه خونه که واقعاً باهات حرف میزنه و نیازهاتو میفهمه.
فکرشو بکن، صبح که بیدار میشی خونه بهت میگه «صبح بخیر، قهوهت آمادهست»… این دیگه فقط خونه نیست، رفیقته!