سعید مقدسی
سعید مقدسی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

چگونه مدیر و رهبری موفق باشیم؟ (بخش 2)

دکتر سعید مقدسی
مشاور و مربی حوزه کسب

در بخش 1 با ویژگی‌های یک رهبر موفق و تفاوت آن با مدیریت آشنا شدید و اقداماتی را معرفی کردیم که باعث تقویت مهارت‌های مدیریتی و رهبری شما می‌شود. در این بخش با شیوه‌های رهبری و ویژگی‌های هریک بیشتر آشنا می‌شوید. پس اگر به دنبال این هستید تا در موقعیت‌های حساس تصمیمات مدیریتی درستی بگیرید با ما همراه باشید.

شیوه‌های رهبری[1]

رهبری هنری است که در طی آن، دیگران خواسته شما را با تمایل خود و با کمال میل انجام می‌دهند.
دوایت آیزن هاور [2](رئیس‌جمهور ایالت متحده امریکا 1969-1890)

مدیران فردگرا شیوه مدیریت مختص به خود را دارند، اما در داخل سازمان همواره یک شیوه برجسته رهبری وجود دارد. شیوه‌های برجسته رهبری بطور کلی عبارت‌اند از:

1. اتوکراتیک (استبدادی)

2. دموکراتیک (مردمی)

3. بی‌خاصیت

در ادامه به بررسی مقایسه‌ای و مغایرتی تأثیرات هر یک از این شیوه‌ها بر عملکرد کارکنان می‌پردازیم.

1. شیوه رهبری اتوکراتیک (استبدادی)[3]

این شیوه رهبری هم دستوری است و هم نظارتی. رهبر همه تصمیمات را بدون مشورت گرفتن از کارمندان اتخاذ نموده و به آن‌ها دیکته می‌کند. ریزمدیریت[4]شکل دیگری از رهبری اتوکراتیک است که در آن مدیریت ارشد، کنترل کوچک‌ترین وظایف زیردستان خود را بر عهده دارد. روش رهبری اتوکراتیک آزادی بیان و مشارکت کارکنان سازمان را در فرایند تصمیم‌گیری محدود می‌سازد. یکی از مهم‌ترین نتایج این نوع رهبری، مجزا کردن رهبران از کارکنان سازمان است که حس اعتماد بین مدیران و کارکنان را به‌شدت کاهش می‌دهد. علاوه بر آن ذهن‌های خلاق در این شیوه رهبری هرگز شکوفا نمی‌شوند.

روش رهبری اتوکراتیک برای شرکت‌هایی که دارای کارمندان کم‌تجربه‌ای هستند، روش بسیار مناسبی به شمار می‌رود.

معمولاً شرکت‌های آمریکایی که در کشورهای کمتر توسعه‌یافته دارای شعبه هستند، از این روش رهبری استفاده می‌کنند. در این ساختار، شرکت مادر کنترل کاملی بر روی سرمایه‌گذاری‌های خارجی‌اش دارد. همچنین در کشورهایی که دارای اقتصاد دولتی هستند و کارمندان شاغل در این کشورها تصمیم‌گیری‌ها را براساس رضایت کشورشان می‌گیرند نه شرکت مادر؛ این نوع روش رهبری کارایی بسیار بالایی دارد.

مدیران هرگز نباید از روش رهبری اتوکراتیک در فعالیت‌هایی که کارمندان انتظار دارند تا صدای نظرات‌شان شنیده شود؛ استفاده کنند. درهرصورت این روش در سازمان‌هایی که موجب می‌شود کارمندان کاملاً به تصمیمات مدیران وابسته شوند و بدون کوچک‌ترین تصمیمی نتوانند کارها و وظایف خود را انجام دهند‌؛ نتیجه‌ای جز بی‌میلی و ترس کارمندان به همراه ندارد و ابداً توصیه نمی‌شود.

2. رهبری دموکراتیک (مردمی)

این روش مدیریتی بر مشارکت کارمندان و درگیر شدن آن‌ها در تصمیم‌گیری به‌وسیله توافق و مشورت استوار است. رهبر، کارمندان را در فرایند تصمیم‌گیری درگیر کرده و آن‌ها نیز با دلگرمی وظایف محوله را انجام می‌دهند. رهبری دموکراتیک حسی از مسئولیت‌پذیری برای کارمندان ایجاد می‌کند که غالباً منجر به توانمندسازی کارکنان در سازمان می‌شود. در این روش با توجه به اینکه کارمندان دیدگاه‌های مختلفی را به مدیران پیشنهاد می‌دهند و با توجه به سروکار داشتن روزمره آن‌ها در کار، شکل جدیدی از یک مدیریت مؤثر ایجاد می‌گردد. یک رهبر موفق خوب می‌داند که چه زمانی می‌بایستی نقش یک معلم و چه زمانی نقش یک دانش‌آموز را ایفاء کند.

روش رهبری دموکراتیک‌زمانی مؤثر است که با کارکنان باتجربه و ماهر در سازمان طرف حساب باشیم.

یکی از نکات منفی رهبری دموکراتیک این است که اگر برای هر تصمیم کوچکی از روش مشارکتی استفاده شود؛ می‌تواند منجر به جلسات بی‌پایان و طولانی شده و درنتیجه باعث ایجاد روحیه دلسردی در میان کارکنان سازمان گردد. این نوع روش رهبری برای موقعیت‌هایی که جایی برای اشتباه وجود ندارد، اصلاً مناسب نیست. برای مثال درزمانی که شرکت با یک موقعیت بحرانی مثل ورشکستگی روبرو شده است.

3. رهبری بی‌خاصیت[5]

تفویض کارها وقتی مؤثر واقع می‌شود به‌شرط آنکه شخصی که کارها به او تفویض شده نیز کار کند.

رابرت هاف[6]

این شکل از آزادی در رهبری زمانی به موفقیت می‌انجامد که ارتباط گسترده‌ای بین مدیریت با کارمندان وجود داشته باشد. در این روش رهبری با توجه به حداقل نظارتی که صورت می‌گیرد؛ کارمندان مسئول تصمیماتی هستند که به‌وسیله خود آن‌ها گرفته می‌شود. کارمندان مسئول انگیزش و مدیریت خود در کارهای روزمره هستند.

روش رهبری بی‌خاصیت برای کارمندان تحصیل‌کرده، باهوش و دارای انگیزه یکی از بهترین شیوه‌ها محسوب می‌شود.

برای آنکه این روش رهبری بیشترین اثربخشی را داشته باشد؛ کارمندان باید همت و انگیزه کافی برای دستیابی به اهداف را داشته باشند. رهبری بی‌خاصیت برای موقعیت‌هایی که در آن کارمندان از فقدان مدیریت احساس ناامنی می‌کنند و یا درزمانی که مدیران از کارمندان برای پوشاندن ناتوانی‌های‌شان در انجام کارها سوءاستفاده می‌کنند؛ اصلاً توصیه نمی‌شود. این نوع موقعیت می‌تواند منجربه رنجش و فراهم شدن یک محیط ناسالم کاری شود.

انواع دیگر رهبری

دو گونه دیگر از روش‌های رهبری که ارزش بررسی دارند و دارای اجزاء اخلاقی مستحکم و ساختارهای فلسفی خود هستند. عبارت‌اند از:

· رهبری عمل‌گرا[7]

· رهبری تحول‌گرا[8]

1. رهبری تحول‌گرا

اغلب از رهبرانی که دیدگاه روشنی داشته و توانایی ابراز مؤثر این دیدگاه برای دیگران را دارند، به‌عنوان رهبران تحول‌گرا یاد می‌شود. رهبران تحول‌گرا همواره به فراتر از خود می‌نگرند. این نوع رهبران، دیگران را در معرض فرایند تصمیم‌گیری قرار داده و برای افراد خود، فرصت آموزش و رشد را به‌صورت فردی فراهم می‌کنند. در زمان حل معضلات به دنبال نگرش و دیدگاه مختلفی بوده و همواره موجب سربلندی زیردستان‌شان می‌گردند. رهبران تحول‌گرا زمانی را به آموزش کارمندان‌شان تخصیص داده و هیچ فرصتی را برای یادگیری از آنان مضایقه نمی‌کنند.

2. رهبری عمل‌گرا

این شیوه رهبری با تمرکز نظارت بر کارمندان توصیف می‌گردد. رهبر عمل‌گرا خروجی‌ها را کنترل کرده و می‌کوشد تا رفتار قابل قبولی از خود به‌جای بگذارد. کارمندان یک رهبر عمل‌گرا با تحسین‌ها، پاداش‌ها و وعده و وعیدهای چنین رهبری دچار انگیزش می‌شوند. همچنین این کارمندان ممکن است با بازخوردها، تهدیدها و یا عملکردهای انضباطی چنین رهبری، اشتباهات خود را اصلاح کنند.

در پایان باید اضافه کنیم که مؤثرترین روش رهبری، استفاده ترکیبی از انواع روش‌های رهبری در موقعیت‌های مختلف است. رهبران موفق به‌خوبی می‌دانند که چه زمانی برای رهبری اتوکراتیک و چه زمانی برای رهبری به شیوه دموکراتیک مناسب است. همچنین قادرند که در یک‌زمان هم رهبری عمل‌گرا داشته باشند و هم رهبری تحول‌گرا. اگرچه این روش‌ها در یک‌زمان نمی‌توانند به کارگرفته شوند، ولی در حقیقت مکمل خوبی برای یکدیگر هستند.

در بخش 3 راه‌های ایجاد انگیزه در کارکنان را معرفی می‌کنیم و به بررسی چگونگی ایجاد یک فرهنگ‌سازمانی و گروه سازی موفق توسط رهبران می‌پردازیم.

[1] Leadership Styles

[2] Dwight D. Eisenhower

[3] Autocratic Leadership Style

[4] Micromanagement

[5] Laissez-Faire Leadership

[6] Robert Half

[7] Transactional Leadership

[8] Transformational Leadership

رهبریبازاریابی
یک دانش آموخته کارآفرینی و آشنا با مدیریت پروژه ، عاشق استراتژی های بازاریابی مخصوصا دیجیتال
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید