ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا فرحی
محمدرضا فرحی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

داستان یک همکاری پنج‌ساله

خداحافظی برای من از سخت‌ترین کارهای زندگیه؛خصوصا اگر این وداع از یک محیط کاری جذاب باشه که جهت‌گیری شغلیت رو عوض و بهت کمک کرده باشه از نظر کاری روز به روز نسخه بهتری از چیزی که میتونی بشی.


پس از پنج سال، همکاری من با شرکت رهنما و تیم خوب رهنما ونچرز به پایان رسید. رهنما اولین تجربه کاری جدی من و اولین شرکت در حوزه آی-تی بود که درش مشغول به کار شدم. جذابیت این حوزه و سرمایه ‎گذاری خطرپذیر باعث شد تا تصمیم بگیرم از فضای مطلقا دانشگاهی کمی فاصله بگیرم و خودم رو در زمینه‌ ای متفاوت محک بزنم.


باید از امیر وهوشی عزیز، مهندس رهنمای گرامی و فرشید هندی تشکر کنم که به من اعتماد کردند و حتی فراتر از این، با توجه به اینکه به علایق آکادمیک من آگاه بودند، زمینه‌ ای رو فراهم کردند که بتوانم بخشی از وقتم در شرکت رو به پژوهش بر روی تِرِندهای جهانی سرمایه‌ گذاری خطرپذیر و تطبیقش با شرایط ایران بگذرونم و هر هفته در جلسه‌ ای، نتایج این پژوهش‌ ها رو با تیم به اشتراک بگذارم. جلساتی که بیش از صد و بیست بار برگزار و به لطف خدا، باعث شد تا میراثی ماندگار در این زمینه شکل بگیره و با کمک سایر همکاران خوبم در تیم، برای اولین بار در ایران، به سمت وی سیِ "مولف"، و نه صرفا "مصنف"، حرکت کنیم. عکسی که ‌میبینید یکی از همین جلساته.


دلم برای تک تک اعضای تیم خوب رهنما ونچرز تنگ میشه و مشتاقانه امیدوارم که در فصل‌ های بعدی زندگی کاری و شخصی همکاری مجدد رو تجربه کنیم.

رهنمااستارتاپسرمایه‌گذاری جسورانه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید