مردم به کارهای من افتخار میکنند، ولی چون من، از ضعیفی من بی خبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایلات خود بکشم؟...
از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی(روسی) سرگرم داشته، مانع پیشرفت کار من میشوند...
نمیدانم این قدرتی که شما(اروپاییها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور و بندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟
یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟
یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم.
بریم دویست سال پیش:
ارتش مدرن روسیه مدام داره پیروزی بدست میاره و فرمانده ی کل قوا و ولیعهد فتحعلی شاه قاجار که عباس میرزا باشه چاره ای نمی بینه جز عقب نشینی
از طرف دیگه فرانسه می خواد به نگین مستعمرات انگلیس که هند باشه حمله کنه و باید از ایران رد بشه
فرانسه نماینده ی خودش که شخصی به اسم ژوبر باشه رو برای مذاکره به ایران می فرسته عباس میرزا هم در ازای همکاری طلب تجهیزات می کنه
تا اینجاش تاریخ بود. از اینجا به بعدشه که مهم می شه
جمله های اول متن رو عباس میرزا به ژوبر می گه. یه بار دیگه بخونیدش. جوابی برای سوال عباس میرزا که دویست سال قبل پرسیده شده دارید؟ چی شد که ما ایرانیا عقب موندیم؟ ایرانی که یه زمانی قطب علم و فرهنگ دنیا بود چی شد که به این روز افتاد؟ همه ش تقصیر استکبار جهانی و استعمارگر ها بود(نظریه ی مارکسیستی) یا مقصر خودمون بودیم؟
بیاید یکبار از خودمون بپرسیم ما چه نقشی تو این عقب موندگی داریم و برای بهتر شدن چه کاری انجام دادیم؟
برگرفته از کتاب ما چگونه ما شدیم (صادق زیباکلام)