ویرگول
ورودثبت نام
Mohamad Takalloo
Mohamad Takallooنیمچه روانشناس - علاقه‌مند به مدیریت محصول
Mohamad Takalloo
Mohamad Takalloo
خواندن ۸ دقیقه·۲ روز پیش

چگونه برای محصولات قیمت‌گذاری کنیم؟

مقدمه

قیمت‌گذاری صحیح یکی از عوامل کلیدی در موفقیت محصولات نرم‌افزاری و خدمات است. مطالعات نشان می‌دهد که حدود ۱۸٪ از استارتاپ‌ها به دلیل اشتباهات در قیمت‌گذاری شکست می‌خورند[1]. تعیین قیمت نهایی صرفاً بر اساس هزینه‌های تولید می‌تواند گمراه‌کننده باشد؛ در واقع قیمت مناسب بیشتر وابسته به هزینه حاشیه‌ای نزدیک به صفر در محصول نرم‌افزاری و ارزش ادراک‌شده توسط مشتری است. به بیان دیگر، عددی که به‌عنوان قیمت تعیین می‌کنید نباید تنها بازتاب هزینه‌ها باشد، بلکه باید بیانگر ارزشی باشد که مشتری دریافت می‌کند. در این پست، با نگاهی حرفه‌ای به اصول قیمت‌گذاری نرم‌افزار و خدمات، به مدیران محصول، مدیران کسب‌وکار و بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها نشان می‌دهیم چگونه می‌توانند قیمت محصولات خود را بر اساس ارزش – و نه فقط هزینه – تعیین کنند. همچنین سه مدل رایج قیمت‌گذاری (افزون بر هزینه، مبتنی بر ارزش و پویا) را بررسی خواهیم کرد و نقش هر یک را در صنعت نرم‌افزار و خدمات توضیح می‌دهیم.

هزینه در برابر ارزش: چرا قیمت‌گذاری فقط به هزینه وابسته نیست؟

بسیاری از کسب‌وکارها در ابتدا قیمت را بر اساس هزینه تمام‌شده و افزودن حاشیه سود تعیین می‌کنند. اما در صنعت نرم‌افزار، پس از توسعه محصول، هزینه ارائه‌ی هر واحد اضافی (هزینهٔ حاشیه‌ای) معمولاً نزدیک به صفر است[2]. به عبارت دیگر، تولید یک نسخه‌ی دیگر از نرم‌افزار یا خدمت دیجیتال هزینه‌ی قابل‌توجهی اضافه بر سازمان تحمیل نمی‌کند. در مقابل، ارزش ادراک‌شده‌ی مشتری از نرم‌افزار می‌تواند بسیار متغیر باشد و بیشتر بر اساس تصورات و نیازهای او تعیین می‌شود[2]. همین ویژگی منحصربه‌فرد صنعت نرم‌افزار باعث می‌شود که قیمت‌گذاری صرفاً هزینه‌محور منطقی نباشد. در واقع، در محصولات نرم‌افزاری مدل هزینه‌محور تنها نقطه شروع است و کسب‌وکارهای موفق معمولاً فراتر از آن می‌روند[3][3]. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که در بازارهای رقابتی، استراتژی ارزش‌محور قدرت اصلی در ایجاد مزیت رقابتی است و مشتریان حاضرند قیمت‌های بالاتر بپردازند اگر احساس کنند محصول بیش از قیمتش برایشان نتیجه و فایده به همراه دارد[3]. بنابراین، قیمت نهایی لزوماً تابع مستقیم هزینه‌ی تولید نیست؛ بلکه ترکیبی از در نظر گرفتن هزینه‌ها برای اطمینان از سودآوری و تمرکز بر ارزشی است که در ذهن مشتری ایجاد می‌شود[4]. مهم این است که قیمت‌گذاری به گونه‌ای انجام شود که مشتری احساس کند در ازای مبلغ پرداختی، ارزش بیشتری دریافت کرده است و در عین حال سودآوری کسب‌وکار نیز تأمین شود[4][5]. در ادامه، به سه مدل رایج قیمت‌گذاری می‌پردازیم که هر کدام رویکرد متفاوتی نسبت به هزینه و ارزش دارند.

قیمت‌گذاری افزون بر هزینه (Cost-Plus Pricing)

یکی از ساده‌ترین روش‌های تعیین قیمت، مدل افزون بر هزینه یا cost-plus است. در این روش، قیمت نهایی با افزودن درصد معینی حاشیهٔ سود بر تمامی هزینه‌های تولید و ارائهٔ محصول یا خدمت محاسبه می‌شود[6]. برای مثال، اگر توسعه و ارائه یک سرویس نرم‌افزاری معادل ۱۰۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد و شرکت بخواهد ۳۰٪ حاشیه سود اعمال کند، قیمت نهایی آن سرویس ۱۳۰ میلیون تومان تعیین می‌شود. این مدل به دلیل شفافیت و سادگی در محاسبه بسیار محبوب است و زمانی مفید است که هزینه‌های تولید به‌راحتی قابل تشخیص باشند[6]. مزیت اصلی cost-plus شفافیت و سهولت آن است؛ کسب‌وکار مطمئن است که با پوشش هزینه‌ها و افزودن سود معقول، زیان نخواهد کرد. اما نقطه‌ضعف بزرگ این روش در بی‌توجهی به تقاضای بازار، رقابت و ارزش ادراک‌شده است[7]. قیمت‌گذاری صرفاً بر اساس هزینه می‌تواند منجر به قیمت‌گذاری بیش‌ازحد (در صورتی که ارزش محصول در نگاه مشتری کمتر از قیمت محاسبه‌شده باشد) یا کمتر از حد (اگر محصول ارزشی بسیار فراتر از هزینهٔ ساخت برای مشتری ایجاد کند) شود[7]. در حوزه نرم‌افزار و خدمات، روش افزون بر هزینه معمولاً صرفاً یک نقطه‌ی شروع برای محاسبات به‌شمار می‌آید و برای موفقیت بلندمدت باید سایر عوامل (ارزش برای مشتری، وضعیت رقبا و ...) را نیز در نظر گرفت[3].

قیمت‌گذاری مبتنی بر ارزش (Value-Based Pricing)

در استراتژی مبتنی بر ارزش، تمرکز اصلی بر روی ارزش ادراک‌شده توسط مشتری است، نه هزینهٔ تولید. به بیان ساده، قیمت را بر اساسی تعیین می‌کنیم که مشتری حاضر است بابت مزایا و نتایج محصول یا خدمت بپردازد[8]. در این روش ممکن است قیمت تعیین‌شده هیچ ارتباط مستقیمی با هزینه‌های ساخت نداشته باشد و حتی بسیار بالاتر از آنها باشد، چرا که مشتری به خاطر ارزشی که دریافت می‌کند مایل است مبلغ بیشتری پرداخت کند[9]. برای مثال، شرکت‌های نرم‌افزاری مطرح یا برندهای معتبری مانند اپل، با وجود آن‌که هزینهٔ تولید محصولاتشان نسبتاً پایین‌تر است، محصولات خود را با قیمت بسیار بالاتری عرضه می‌کنند زیرا مشتریان ارزش برند، کیفیت و تجربه کاربری آن‌ها را بالاتر ارزیابی می‌کنند[10]. مزیت اصلی قیمت‌گذاری ارزش‌محور، افزایش سودآوری و ایجاد ارتباط قوی‌تر با مشتریان است؛ زیرا قیمت منعکس‌کننده میزانی از ارزش است که واقعاً درک می‌کنند[11]. همچنین، این رویکرد می‌تواند به وفاداری بیشتر مشتریان منجر شود، چرا که احساس می‌کنند قیمت منصفانه و بر اساس منفعتی است که دریافت می‌نمایند[12]. نکته‌ی مهم در اجرای این استراتژی، شناخت عمیق نیازها، اولویت‌ها و توان پرداخت مشتریان هدف است[13]. تعیین قیمت بر مبنای ارزش نیازمند تحقیقات بازار، دریافت بازخورد از کاربران و درک اینکه مشتری چه قیمتی را برای رفع مشکل یا نیاز خود عادلانه می‌داند، می‌باشد. همان‌گونه که متخصصان تأکید کرده‌اند، در دنیای امروز تنها چیزی که اهمیت دارد مبلغی است که مشتری حاضر است بپردازد و نه الزاماً هزینه‌های شما یا قیمت‌گذاری رقبا[8]. بنابراین در محصولات نرم‌افزاری (به ویژه مدل کسب‌وکارهای SaaS با هزینه حاشیه‌ای ناچیز)، قیمت‌گذاری مبتنی بر ارزش اغلب منطقی‌ترین و سودآورترین استراتژی به‌شمار می‌آید[14]. البته چالش این روش پیچیدگی آن است؛ شرکت باید به طور مستمر ارزش محصول خود را ارتقاء دهد و در صورت افزایش قیمت، حتماً ارزش افزوده‌ی ملموسی به مشتری ارائه کند[15].

قیمت‌گذاری پویا (Dynamic Pricing)

قیمت‌گذاری پویا رویکردی پیشرفته است که در آن قیمت محصول یا خدمت به طور مداوم بر اساس تغییرات بازار تنظیم می‌شود[16]. در این مدل، عواملی نظیر عرضه و تقاضا، زمان، رفتار مشتریان و شرایط رقبا به صورت لحظه‌ای بر قیمت تأثیر می‌گذارند[17]. نتیجه آن است که ممکن است قیمت یک خدمت در دو زمان مختلف یا برای دو مشتری متفاوت، یکسان نباشد. نمونه‌های شناخته‌شدهٔ قیمت‌گذاری پویا در صنایع مختلف فراوان‌اند: برای مثال، شرکت‌های هواپیمایی و هتل‌ها قیمت بلیت و اتاق را بر اساس زمان رزرو و میزان تقاضا تغییر می‌دهند (رزرو دقیقه‌آخری یا فصل اوج مسافرت گران‌تر است)[18]. در حوزه خدمات آنلاین و نرم‌افزار نیز این رویکرد رایج است؛ به عنوان نمونه، پلتفرم‌های حمل‌ونقل اشتراکی (تاکسی‌های اینترنتی) در زمان اوج تقاضا قیمت را افزایش می‌دهند یا سرویس‌های تبلیغات آنلاین مانند گوگل ادز هزینهٔ هر کلیک را به شکل لحظه‌ای و بر مبنای میزان رقابت تنظیم می‌کنند[19]. مزیت اصلی قیمت‌گذاری پویا، حداکثرسازی درآمد از طریق تطبیق سریع با شرایط بازار است[20]. شرکت‌هایی که از این روش استفاده می‌کنند می‌توانند با بالا بردن قیمت در زمان‌های پرتقاضا سود بیشتری کسب کنند و در زمان‌های کم‌رونق با کاهش قیمت، مشتریان بیشتری جذب کنند. این انعطاف‌پذیری بالا کمک می‌کند تا درآمد بهینه در شرایط متغیر حاصل شود[20]. با این حال، اجرای قیمت‌گذاری پویا پیچیدگی‌های خاص خود را دارد؛ نیازمند نظارت لحظه‌ای بر داده‌های بازار و اغلب تکیه بر الگوریتم‌ها و هوش مصنوعی برای تعیین قیمت بهینه در هر لحظه است. همچنین تغییر مداوم قیمت ممکن است باعث نارضایتی برخی مشتریان شود، به خصوص اگر احساس کنند قیمت‌ها ناعادلانه نوسان می‌کند[20]. از این رو، شفافیت در ارتباط با مشتری و ارائه دلایل ارزش‌گذاری (مثلاً تخفیف در زمان‌های کم‌تقاضا یا خدمات اضافه در زمان‌های پربها) برای موفقیت در این مدل بسیار مهم است.

جمع‌بندی

قیمت‌گذاری محصولات نرم‌افزاری و خدماتی یک هنر و دانش چندبعدی است. قیمت مناسب صرفاً یک عدد نیست، بلکه یک تصمیم استراتژیک است که می‌تواند مرز بین موفقیت و شکست کسب‌وکار را تعیین کند[21]. همان‌طور که دیدیم، مدل‌های مختلفی برای تعیین قیمت وجود دارد: از قیمت‌گذاری افزون بر هزینه که اطمینان می‌دهد هزینه‌ها پوشش داده شده و سود پایه‌ای حاصل می‌شود، تا قیمت‌گذاری مبتنی بر ارزش که بر مبنای درک عمیق از مشتری و ارزشی که دریافت می‌کند بنا شده است، و قیمت‌گذاری پویا که چابکی در واکنش به شرایط بازار را امکان‌پذیر می‌کند. در صنعت نرم‌افزار و خدمات که هزینه‌های حاشیه‌ای پایین و اهمیت ارزش ادراک‌شده بالا است، تکیه صرف بر هزینه‌ها می‌تواند گمراه‌کننده باشد[14]. مدیران محصول و کسب‌وکارهای هوشمند با درنظرگرفتن ارزش ادراک‌شده توسط مشتریان، شرایط رقابتی بازار و اهداف استراتژیک شرکت اقدام به قیمت‌گذاری می‌کنند. عدد نهایی باید بازتاب‌دهنده ارزش واقعی در ذهن مشتری باشد و در عین حال سودآوری پایدار کسب‌وکار را تضمین کند[22]. یافتن این نقطهٔ تعادل به معنای آن است که مشتری احساس کند بیش از مبلغ پرداختی خود ارزش دریافت کرده، و شرکت نیز از سوددهی و رشد خود مطمئن باشد[23][24]. به بیان دیگر، قیمت‌گذاری موفق زمانی رخ می‌دهد که کسب‌وکار بتواند ارزشی متمایز بیافریند و قیمتی تعیین کند که آن ارزش را در نگاه مشتری تقویت کند[3][3]. توصیه می‌شود مدیران و بنیان‌گذاران، قیمت‌گذاری را نه یک اقدام لحظه‌ای، بلکه یک فرآیند مستمر و قابل‌بازنگری بدانند که همراه با تغییرات بازار و بازخورد مشتریان تکامل می‌یابد. با به‌کارگیری اصول صحیح قیمت‌گذاری و انتخاب مدل مناسب، می‌توانید هم رضایت مشتریان را جلب کنید و هم ارزش کسب‌وکار خود را به حداکثر برسانید.

منابع و مراجع:
- یکتانت – بهترین استراتژی‌های قیمت گذاری برای افزایش درآمد[25][8]
- بلاگ ParsVT – استراتژی‌های قیمت‌گذاری؛ بررسی جامع تکنیک‌ها و مدل‌ها[6][20]
- PwC – Software Pricing Trends (گزارش تحلیلی)[2]
- Monetizely – Value-Based Pricing in SaaS[14]


[1] [8] [12] [15] [17] [18] [19] [25] ۸ استراتژی قیمت گذاری کاربردی برای انواع کسب‌وکارها | یکتانت

https://www.yektanet.com/blog/43133/pricing-strategies/

[2] Software Pricing Trends

https://www.pwc.com/th/en/publications/assets/softwarepricing_x.pdf

[3] [4] [5] [6] [7] [9] [10] [11] [13] [16] [20] [21] [22] [23] [24] قیمت‌گذاری چیست و چگونه انجام می‌شود | راهنمای عملی روش‌ها و مدل‌ها

https://parsvt.com/pricing/

[14] When Not to Use Value-Based Pricing in SaaS: A Cost-Aware Approach

https://www.getmonetizely.com/blogs/is-there-ever-a-time-not-to-do-value-based-pricing

قیمتارزشمدیریت محصولفروش
۰
۰
Mohamad Takalloo
Mohamad Takalloo
نیمچه روانشناس - علاقه‌مند به مدیریت محصول
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید