هنر از آسمان روح خیزد
ز آه و اشک جان روح خیزد
هنر گوید شب آشفته طی کن
سحر از آستان روح خیزد
ز خلق و پلق عالم سینه میشوی
که خلقت از کمان روح خیزد
الا ای خفتگان وهم و پیغام
پیام از نیسِتان روح خیزد
خرابیم ای خران بس خوش خرابیم
چنین وجد از نهان روح خیزد
غزل بهر غزل در سینه بشکفت
سخن جوشان ز آن روح خیزد
عدم در رقص و حلمی در رگ دوست
خدا را بین ز خوان روح خیزد
منبع: snhelmi.blog.ir