به سوی تو فضایل کارگر نیست به سوی تو فضایل کارگر نیستکرامات از شرارت خوبتر نیستبه سوی تو نه طاعات و نه طاماتعبادات مکرّر جز ضرر نیستفقیهان سوی تو دارند لیکنفقیهان را…
با خویشتنم جنگیست.. با خویشتنم جنگیست، جنگی نه که نیرنگیستهر رنج که میبینم زین خویشتن سنگیست سرمازدهام زین باد کز معبر مرگ آیدجان گیرد و خوش باشد کز ساز خ…
چون تو شکر این جهان نداند چون تو شکر این جهان نداندکشتی چو تو آسمان نداندما رشته چنان به عشق بستیم آنگونه که ریسمان نداندآوازهی ما بهشت پر کرداوصاف من و تو جان ندا…
شر نجستم تا شَرَم ویران کند شر نجستم تا شَرَم ویران کنددر برابر خیر من عصیان کندخیر هم در جوب دل انداختمدل بداند خیر و شر چون جان کندروح بودم روح گشتم عاقبتاین چنین فه…
چنان بیدارم از رویا که رویایش نمیدانم چنان بیدارم از رویا که رویایش نمیدانماگرچه خواب میبینم ولی خوابش نمیخوانممن آن رویای بیدارم که عشق از آستینش دادمن آن روحم که جز کشتی سر…
کتاب خویشتن، ترانهی خویشتن روح ذرّهی خلّاق خداست، پس آنچه که میکند - آن روح که به روح رسیده است و خویشتن خویش را عریان کرده - خلّاقیت است. این راه به سوی خلّاق شدن…
انجمنها از خدا دارد دلم انجمنها از خدا دارد دلمحرفهای آشنا دارد دلمبهر بیدردان جفا چون تیغ زهربهر بیماران شفا دارد دلمگفت با ما این همه تبعیض چیست؟گفتم انواع وف…
دل به سان قبلهنماست، سوی تو نشانه میگیرد دل به سان قبلهنماست، سوی تو نشانه میگیردآدمی غریبه مییابد، در تو آشیانه میگیردای دریغ روزگارانی که نماز عقل میخواندمحالیا به مذهب عشق…
در چشم خستهام خواب ارچه آرزوست در چشم خستهام خواب ارچه آرزوستخفتن چه باشدم در جلوهگاه دوست بلوای اندرون رخصت نمیدهدبیدار مردمک از مردمان اوست قلبم که دیرگاه بیواژه می…
حال سوزان من و عشق به پایان نشود حال سوزان من و عشق به پایان نشودآب از سر بشد و کار به قرآن نشودگلهام کشت که با خلق چرا قصّه کنیخاطر عشق که فرخنده به میدان نشودعقل جادوزد…