سید نوید حلمی
سید نوید حلمی
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

هنر از تَکان بخیزد، ز تجمّع کسان نیست

هنر از تَکان بخیزد، ز تجمّع کسان نیست
برهوت و لامکان است، هپروت این جهان نیست

هنر از سماع روح است نه ز عقل خواب مرده
ضربان بیخودان است، دَوَران خودخوران نیست

چو ز تن برون بخیزی به دو حرف پاک و قدسی
هنر خدای بینی که ز جنس این و آن نیست

هنر آن دم طلوع است که ز ظلم شب برستی
چمنِ سرای عشق است، گُل ظلمت ددان نیست

تو شکوفه بین و بشمار به سرای و صحن بیدار
منگر به دشت غمبار، برو که هنر چنان نیست

هنری به پات گیرد که ز فرق آسمان است
سخن زمانه مشنو که زمان ز محرمان نیست

پدر زمانه عشق است، تو سوی پدر روان شو
که پدر رفیق جان است و پسر به فکر جان نیست

به نهان بسوز حلمی و ز هست و نیست بگسل
دو جهان قمار کردی و هنر ز هر دوشان نیست

غزل حلمی | نقاشی رنه ماگریت
غزل حلمی | نقاشی رنه ماگریت

منبع: غزلیات حلمی، کتابخانۀ دلبرگ؛ اینجا.

درباره هنرشعر درباره هنرغزل درباره هنرهنر چیستنقاشی و ادبیات
شاعر و‌ نویسنده youtube.com/@navidhelmi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید