ویرگول
ورودثبت نام
سبحان عابدین نژاد
سبحان عابدین نژاددانشجوی سابق شهید بهشتی، می‌نویسم که بماند www.abedinnejad.ir
سبحان عابدین نژاد
سبحان عابدین نژاد
خواندن ۹ دقیقه·۱ ماه پیش

نسل سوم Clean Tech خطرپذیرتر و جسورتر از همیشه

مقدمه: از شکست‌های نسل اول تا بلوغ نسل سوم

وقتی از «سرمایه‌گذاری خطرپذیر» صحبت می‌کنیم، در واقع داریم درباره‌ی یکی از موتورهای اصلی نوآوری و اشتغال دنیا حرف می‌زنیم. این مدل از دهه‌ی ۷۰ میلادی در آمریکا شکل گرفت؛ همون زمانی که صندوق‌های بازنشستگی اجازه پیدا کردن بخشی از پول‌شون رو وارد استارتاپ‌ها کنن. از اون موقع تا امروز، حدود ۲۰٪ شرکت‌های بورسی آمریکا ریشه‌شون در سرمایه‌گذاری خطرپذیره.

اما حالا نوبت انرژی‌های پاکه. تا مدت‌ها صنعت‌های بزرگ به انرژی‌های فسیلی وابسته بودن، ولی طی چند سال اخیر تقاضا برای فناوری‌های پاک به‌شدت بالا رفته؛ نه فقط در شرکت‌های انرژی، بلکه در جاهایی مثل خرده‌فروشی، حمل‌ونقل، تولید، کشاورزی، املاک و حتی دیتاسنترها. به‌عبارتی، همه دنبال یه راه تمیزتر و ارزان‌تر برای تأمین برق و سوخت خودشونن.

از سال ۲۰۱۱ به بعد یه چشم‌انداز تازه برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پاک پدیدار شد، ولی در همین دوره یه اتفاق عجیب افتاد: درست وقتی تقاضا داشت بالا می‌رفت، عرضه‌ی سرمایه برای شرکت‌های مرحله‌ی تحقیق و توسعه (RD&D) شدیداً کم شد؛ چون خیلی از شرکت‌های مالی بزرگ از این بازار خارج شدن. به عنوان کسی که در اکوسیستم سرمایه‌گذاری خطرپذیر مشغول به کار هستم دوست داشتم که اطلاعات بیش‌تری از این برهه در اختیارتون بذارم.

تا سال ۲۰۱۱ دو موج اصلی در سرمایه‌گذاری انرژی پاک طی شده بود:

نسل اول نوآوری و سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی فناوری پاک Clean Tech 1.0 (دهه ۹۰ تا ۲۰۰۵)

  • سرمایه‌گذاری بسیار محدود (حدود ۳۰۰ میلیون دلار در سال).

  • بیشتر در انرژی خورشیدی، زیست‌سوخت‌ها، و فناوری باتری.

  • نتیجه: به‌دلیل هزینه‌های بالا و نبود حمایت ساختاری بازار، بازده کمی داشت.

نسل دوم نوآوری و سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی فناوری پاک Clean Tech 2.0 (۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱)

  • با موج رسانه‌ای فیلم An Inconvenient Truth و رشد قیمت نفت و گاز، سرمایه‌گذاری در انرژی پاک ناگهان جهش کرد.

  • بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۵ میانگین سرمایه‌گذاری سالانه حدود ۳۰۰ میلیون دلار بود، اما در ۲۰۰۶ به ۱.۷ میلیارد دلار و در ۲۰۱۱ به ۴.۳ میلیارد دلار رسید.

  • بیش از ۲۵ میلیارد دلار در استارتاپ‌های انرژی پاک از سوی VCها سرمایه‌گذاری شد.

  • اما طبق گزارش MIT Energy Initiative، بیش از نیمی از این سرمایه‌ها سوخت شدند یعنی بیش از ۱۲ تا ۱۳ میلیارد دلار ضرر خالص. اما چرا؟

  • اکوسیستم ناپخته (زیرساخت‌های صنعتی برای آزمایش، تولید و تست وجود نداشت)،

  • مدل‌های مالی اشتباه (سرمایه‌گذاران از نرم‌افزار تقلید کردند، درحالی‌که تولید انرژی فیزیکی و سنگین‌سرمایه است)،

  • رقابت چین در پنل‌های خورشیدی،

  • انقلاب شیل و افت قیمت گاز طبیعی.

پس از ۲۰۱۱: خروج سرمایه‌گذاران بزرگ و آغاز خلأ سرمایه در مراحل اولیه

همین شکست‌ها باعث شد از آغاز دهه ۲۰۱۰ میلادی، بازار سرمایه‌گذاران خطرپذیر بزرگ (institutional investors) به‌سرعت از حوزه‌ی انرژی پاک خارج شوند. هرچند تقاضای بازار برای فناوری‌های پاک رو به افزایش بود (شرکت‌ها نیاز جدی به انرژی ارزان و کم‌کربن پیدا کرده بودند)، اما: سهم سرمایه‌گذاری کلین‌تک از کل بازار VC از ۱۶.۸٪ در ۲۰۱۱ به ۷.۶٪ در ۲۰۱۶ سقوط کرد و میانگین اندازه‌ی معاملات هم کوچکتر شد (سرمایه‌گذاران کمتر و محتاط‌تر شدند) در نتیجه منابع سرمایه‌ای مراحل Seed و Series A تقریباً از بین رفت. در ۲۰۱۶، ۸۷٪ از کل سرمایه‌ی VC در انرژی پاک صرف شرکت‌های مرحله‌ی رشد (Series B به بعد) شد.

یعنی سرمایه‌گذاران گفتند: “ما فقط وقتی وارد می‌شیم که محصول تقریباً آماده‌ی بازار باشه.”

به این ترتیب، شرکت‌های واقع در مرحله‌ی RD&D (Research, Development & Demonstration) — یعنی استارتاپ‌هایی که فناوری‌شون باید هنوز در مقیاس آزمایشگاهی یا پایلوت محک بخوره عملاً تنها موندند.


بحران سرمایه در مراحل ابتدایی

از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶ سهم سرمایه‌گذاری‌های اولیه (مرحله‌ی Seed و Series A) از کل سرمایه‌ی خطرپذیر در انرژی پاک از بیش از ۳۲٪ به فقط ۱۳٪ رسید.

همون طور که بالاتر هم اشاره شد ۸۷٪ از پول‌های VC رفت سمت شرکت‌هایی که تقریباً سودده شده بودن، یعنی مراحل B و Growth Equity.

به زبان ساده، پول‌دارها دنبال ریسک کمتر بودن، نه کشف فناوری‌های جدید.

همین فاصله باعث شد یه شکاف خطرناک تو زنجیره‌ی تأمین سرمایه‌ی انرژی پاک ایجاد بشه؛ استارتاپ‌های جوان ارزش‌گذاری‌شون افت کرد و سرمایه‌گذارهای کمی در مراحل ابتدایی باقی موندن. برای همون تعداد محدود هم شرایط خیلی بهتر شد چون رقابت کم‌تر بود.


از ویرانه‌های Clean Tech 2.0 تا ساختن زنجیره‌ی جدید جسارت

بعد از سقوط موج دوم کلین‌تک (۲۰۱۱)، صحنه‌ی بازی تقریباً خالی شده بود. صندوق‌های بزرگ سرمایه‌گذاری خطرپذیر از این حوزه فرار کرده بودن، پروژه‌های سخت‌افزاری ورشکست شده بودن، و استارتاپ‌های تازه‌نفس هیچ پناهی جز بودجه‌های تحقیقاتی دولتی نداشتن. اما جایی بین سال‌های ۲۰۱3 تا ۲۰۱۶، اتفاقی افتاد: رد پای نسلی جدید از سرمایه‌گذاران پدیدار شد که با نگاه متفاوتی وارد میدان شدن. دیگه کسی دنبال «هیجان سبز» نبود؛ حالا حرف از زنجیره‌ی منسجمی از سرمایه‌ و تخصص بود که از آزمایشگاه تا بازار امتداد پیدا می‌کرد چیزی که بعدها اسمش شد Clean Tech 3.0. بازیگران اصلی Clean Tech 3.0 شامل موارد زیر شد:

1. بازار سرمایه (Capital Markets): بازگشت غول‌ها، اما این بار محتاط

در بالاترین حلقه‌ی زنجیره، همان غول‌های مالی قدیمی دوباره برگشتند مانند:

BlackRock، Goldman Sachs، JPMorgan، Bank of America Merrill Lynch و Morgan Stanley.

اما این بار نه برای سرمایه‌گذاری روی رویاهای خام، بلکه وقتی شرکت‌ها به بلوغ رسیده بودن: در آستانه‌ی سوددهی یا آمادگی برای IPO. حضور آن‌ها نشانه‌ی این بود که انرژی پاک حالا دیگر حوزه‌ای حاشیه‌ای نیست، بلکه بخشی از اقتصاد واقعی وال‌استریت شده.

2. تأمین‌کنندگان تحقیق و توسعه (Basic Research Funders)

در دل تاریکی پس از شکست، این گروه‌ها بودن که آتش خاموش‌شده‌ی نوآوری رو زنده نگه داشتن. سازمان‌هایی مثل NYSERDA، MassCEC، Prime Coalition، دانشگاه‌ها و بنیادهای خیریه به‌همراه شبکه‌هایی از فرشتگان سرمایه‌گذار (Angels)، پروژه‌های تحقیقاتی را که هنوز تنها در سطح «آزمایشگاه» بودن، تغذیه کردن. بدون آن‌ها، شاید بسیاری از فناوری‌هایی که امروز در بازار می‌بینیم، هیچ‌گاه از روی میز مهندس‌ها بلند نمی‌شدن.

3. سرمایه‌گذاران مرحله‌ی ابتدایی (Early Stage Funders): پل میان علم و بازار

وقتی جرقه‌ی پژوهش آماده‌ی آزمایش در میدان واقعی شد، نوبت بازیگرانی بود که جرأت عبور از «دره‌ی مرگ فناوری» را داشتن. صندوق‌ها و شبکه‌هایی مثل Capricorn Investment Group، Congruent/Prelude، The Engine، Cyclotron Road، CEVF، CEVG و Element 8 این مأموریت را بر عهده گرفتن.

آن‌ها با روش‌هایی مثل سندیکاهای سرمایه‌گذاری یا شتاب‌دهنده‌های تخصصی، تکنولوژی‌های خام را از دل آزمایشگاه گرفته و تا مرحله‌ی نخستین فروش یا پایلوت صنعتی همراهی کردن.

4. سرمایه‌گذاران مرحله‌ی رشد (Growth Funders): مقیاس و بلوغ

وقتی فناوری‌ها از فاز آزمایشگاهی عبور کردند و وارد مسیر درآمدزایی شدن، موج دیگری از سرمایه‌گذاران متخصص به میدان اومدن کسانی که خوب بلد بودن چطور یک شرکت فناوری را از صد نفر به هزار نفر، و از آزمایش تا کارخانه برسونن. اینجا اسم‌هایی مثل Energy Impact Partners (EIP)، DBL، G2VP، Wave Capital، Bain Capital Double Impact و Braemar Energy Ventures دیده می‌شن. این‌ها معمولاً استارتاپ‌ها را تا مرحله‌ی صنعتی‌سازی، ادغام استراتژیک، یا عرضه اولیه در بورس هدایت می‌کنن.

در نهایت اگر موج دوم کلین‌تک با رویا شروع شد و با واقعیت زمین خورد، موج سوم با تجربه‌ی شکست متولد شد و بر اساس سازوکاری هوشمندتر پیش رفت.

زنجیره‌ی سرمایه‌ای که از بورس و وال‌استریت گرفته تا آزمایشگاه‌های دانشگاهی امتداد پیدا کرده، حالا مثل یک اکوسیستم بالغ عمل می‌کنه این دقیقا همان حلقه گمشده نسل پیش بود که همراه با بد شانسی‌هایی برای این اکوسیستم همراه شد مثل انقلاب شیل.


تغییرات بازار و نقطه‌ی طلایی سرمایه‌گذاران جسور

از نیمه‌ی دهه‌ی ۲۰۱۰ به بعد، تقریباً تمام صنایع بزرگ دنیا وارد فاز بازطراحی زنجیره‌ی تولید و لجستیک شدن. استفاده از انرژی پاک دیگه فقط «اخلاقی» نیست؛ بلکه یه تصمیم اقتصادی و رقابتیه. شرکت‌ها از خرده‌فروشی تا املاک، دارن به بهره‌وری و مقرون‌به‌صرفه بودن انرژی پاک نگاه می‌کنن.

با این وجود، هنوز یه عدم تعادل جدی بین تقاضای جهانی و سرعت توسعه‌ی فناوری‌های جدید وجود داره. خیلی از بانک‌ها و شرکت‌های مالی سنتی، از ریسک مرحله‌ی پیش‌تجاری‌سازی دوری می‌کنن، چون این نوع سرمایه‌گذاری نیاز به مدیریت عملی و درگیرانه (hands-on management) داره. ولی دقیقاً همین نقطه‌ی پرچالش، جاییه که برای سرمایه‌گذاران خطرپذیر باتجربه می‌تونه بالاترین بازده تعدیل‌شده‌ی ریسک رو خلق کنه.

خوشبختانه طی شش سال گذشته، زنجیره‌ی مالی انرژی پاک تا حد زیادی کامل شده. از نهادهای اولیه مثل ARPA‑E، PRIME Coalition و MassCEC تا شرکت‌های رشد مثل EIP، DBL، Capricorn، CEVG و Generate Capital و در نهایت خریداران استراتژیک بزرگ مثل Cisco، ENGIE، Total، Ariva، Walmart، Google، و Enel. این اکوسیستم مساوی‌ست با بلوغ بازار Clean Tech 3.0.


جمع بندی

روند امروزِ انرژی پاک خیلی شبیه روزهای ابتدایی صنایعی مثل بیوتکنولوژی، نیمه‌هادی، IT و رایانه‌های شخصیه؛ همون‌هایی که یه روزی بازده‌های تاریخی برای صندوق‌های VC رقم زدن.

با وجود اینکه در سه‌ماهه‌ی اول ۲۰۱۷ سرمایه‌گذاری جهانی در انرژی پاک حدود ۱۷٪ افت کرد، سرمایه‌گذاری خطرپذیر و خصوصی در همین حوزه ۵۵٪ رشد داشت و به ۲.۳ میلیارد دلار رسید!

یعنی علی‌رغم لرزش‌های عمومی بازار، سرمایه‌گذاران درک کردن که نسل سوم انرژی پاک یا همون Clean Tech 3.0 فرصت‌های واقعی و پایدار داره.

درس‌های دوره‌های اول و دوم باعث شدن رویکرد سرمایه‌گذاری حالا هوشمندتر، متنوع‌تر و کم‌ریسک‌تر باشه. شهرها، شرکت‌ها و دولت‌ها هم فهمیدن انرژی پاک فقط انتخاب سبز نیست، یه گزینه اقتصادی برنده است.

اگر بخواهیم درس اصلی سه نسل سرمایه‌گذاری در انرژی پاک را در یک جمله خلاصه کنیم، باید گفت «خطرپذیری و جسارت بدون سازوکار، فرسودگی می‌آورد». بازار جهانی کلین‌تک تا قبل از ۲۰۱۱ این را با پوست و خون لمس کرد؛ صندوق‌ها با رؤیای سوخت سبز و سلول خورشیدی وارد شدند، ولی بدون شبکه‌ی صنعتی و مالی پشتیبان بیرون آمدند. حالا اما با بلوغ Clean Tech 3.0، سرمایه‌گذاری خطرپذیر دیگر بخشی از زنجیره‌ی یکپارچه‌ی انرژی است — از آزمایشگاه تا بورس.

در ایران اما صحنه کمی متفاوت است؛ بحران ناترازی انرژی به‌معنای ساده یعنی «برق و گاز کمتر از تقاضا» در حالی‌که شدت مصرف و اتلاف در بالاترین سطح جهان قرار دارد. این ناترازی از یک سو تهدید زیرساختی است، ولی از سوی دیگر شاید مهم‌ترین موتور تحول برای نسل سوم سرمایه‌گذاری فناوری پاک در کشور باشد.

برای صندوق‌های جسورانه‌ی داخلی، به‌ویژه آن‌هایی که در مرز صنعت و علم کار می‌کنند، سه فرصت بزرگ از دل این ناترازی بیرون می‌آید:

۱. فناوری‌های بهره‌وری انرژی (Energy Efficiency & Monitoring):

حوزه‌هایی مثل مدیریت هوشمند مصرف گاز و برق در صنایع بزرگ، دیجیتالی‌سازی تجهیزات کارخانه‌ای، و الگوریتم‌های کاهش پیک مصرف. این‌ها دقیقاً در همان ناحیه‌ی «میان علم و بازار» قرار می‌گیرند که برای VC حیاتی است؛ یعنی جایی که فناوری آماده‌ی آزمایش در میدان واقعی است ولی هنوز بازیگر مالی یا صنعتی برای توسعه ندارد.

۲. راه‌حل‌های توزیع‌شده و غیرمتمرکز انرژی (Decentralized / Distributed Clean Tech):

وقتی شبکه‌ی سراسری توان پاسخ‌گویی ندارد، بازی به سمت منابع کوچک‌تر می‌چرخد از میکروتوربین‌ها و پنل‌های خورشیدی محلی تا ذخیره‌سازهای باتری در سطح ساختمان‌ها و شهرک‌های صنعتی. این همان الگویی است که در Clean Tech 3.0 جهانی دیدیم: سرمایه‌گذاری روی مدل‌های منعطف و مقیاس‌پذیر که به‌جای وابستگی به سیاست کلان، به اقتصاد محلی متکی‌اند.

۳. فناوری‌های تبدیل و بازیافت حرارت، آب و پسماند انرژی‌بر صنایع (Industrial Recovery Tech):

بازده پایین صنایع ایران در این سه بخش عملاً میلیاردها دلار انرژی تلف‌شده ایجاد می‌کند حوزه‌ای که تا امروز تقریباً از نگاه VCها دور مانده، چون ظاهرش «غیر‌دیجیتال» است ولی از نظر بازدهی اقتصادی بسیار نزدیک به منطق Venture است: سرمایه‌ی متوسط، عمق تکنولوژی بالا، و خروج قابل‌پیش‌بینی در سه تا پنج سال.

در نهایت، اگر بازار جهانی در Clean Tech 3.0 از ویرانه‌ی شکست‌ها یاد گرفت چگونه زنجیره‌ی کامل سرمایه را بسازد، فرصت تاریخی ما این است که از دل ناترازی انرژی، اکوسیستم داخلی خودمان را بازطراحی کنیم. به‌شرط آن‌که جسارت سرمایه‌گذاری، کنار فهم فنی و صبر توسعه قرار بگیره.

برای صندوق‌های جسورانه‌ای مثل «تدبیر»، این وضعیت نه بحران که نقطه‌ی ورود است جایی که می‌شود از چرخه‌ی شکست‌های جهان درس گرفت و با ساختار بومی، پلی میان فناوری‌های صنعتی و سرمایه‌ی خطرپذیر ساخت؛ پلی که اگر امروز بنا شود، می‌تواند فردا تأمین مالی بخش بزرگی از اصلاح انرژی ایران را بر دوش خودش بگیرد.

سرمایه‌گذاری خطرپذیردانش بنیانانرژی تجدید پذیر
۱
۲
سبحان عابدین نژاد
سبحان عابدین نژاد
دانشجوی سابق شهید بهشتی، می‌نویسم که بماند www.abedinnejad.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید