در مورد مرگ، من یک نگاه جالب دارم. فرضیه دو تکه شدن دنیا با احتمال مرگ و زنده مودن رو میشه در فیلم the others، دید . مثلا اهر وقت احتمال مرگ بالا باشه، حس میکنیم که به صورت یک معجزه زنده موندیم، در حالیکه دنیا دو تیکه شده و در یکی مردیم و دیگه نیستیم و بقیه خوشحال با ناراحت شدند و در یکی میبینم زنده موندیم.
در مورد مرگ، من یک نگاه جالب دارم. فرضیه دو تکه شدن دنیا با احتمال مرگ و زنده مودن رو میشه در فیلم the others، دید . مثلا اهر وقت احتمال مرگ بالا باشه، حس میکنیم که به صورت یک معجزه زنده موندیم، در حالیکه دنیا دو تیکه شده و در یکی مردیم و دیگه نیستیم !!و بقیه خوشحال با ناراحت شدند و در یکی میبینم زنده موندیم.
و در دنیایی که زنده موندیم به خاطر احتمالات پایین زنده بودنمون مثل فیلم دیگران، دنیامون کوچیکتر و ساده تر شده. این تا جایی رخ میده که دیگه ناظر بیرونی ای نباشه و میشیم یک تابع موج ???
این مسئله با معمای گربه شرودینگر هم ربط پیدا میکنه، بدون ناظر هم مردیم و هم زنده هستیم. گاهی مرده و گاهی زنده.
مولوی میگه بمیرید، که زنده به آنید. با این فرضیه اینجوری،ابعاد دنیامون ضرب در احتمال زنده موندمون میشه که در کل کوچیکتر میشه و ...?⁉️