یک مشکلی که تمام سیگاری ها دارن اینه که جلوی یه سری از افراد نمیتونن سیگار بکشن به قول معروف قبح داره. حالا من بیچاره یک بار خواستم بعد از گذشتن از تمام تمهیدات امنیتی برم تو خیابون از بسته سیگارم که 3تا دونه تهش مونده بود بکشم. از در که اومدم بیرون تا سر کوچه رفتم و خوب اطرافم رو نگاه کردم و با رعایت تمام جوانب سیگار رو گیروندم هنوز پک سوم رو نکشیده بودم که یه خانوم مسن از فاصله نه چندان دوری اومد و من قالب تهی کردم و سیگار رو انداختم. اما خوب که نزدیک شد دیدم قریبه ای بودن. سیگار دوم رو گیروندم، تا نیمه اول خوب پیش رفت اما نیمه دوم و مهمش که شد باز یک خانومی رو دیدم و سریع انداختمش دور و باز اشتباه غیر قابل جبرانی کردم؛ از اونجایی که از انداختن سیگار روی زمین خیلی بدم میاد و تقریبا با همه سر این قضیه مشکل و بحث دارم رفتم سیگار هارو جمع کردم حتی اون هایکه برای من نبودن هم انداختم سطل آشغال و کنار نیکت نزدیکش نشستم. دیگه مطمئن بودم خبری نیست و آخرین نخ رو گیروندم و خیلی مجدانه و با غرور شروع به کشیدنش کردم. از دور خانم مسنی میومد و من با دیدن روسری و شال زرد و کتونی سفید مطمئن بودم از تبار ما نیست پس داشتم به راحتی ادامه میدادم تا یک آن دیدم فرد مذکور عزیز خانم محترم من هستن و از همون فاصله داشتن تو چشمام نگاه میکردن. منم آروم خاموش کردم و به نشستنم ادامه دادم وقتی نزدیک شد بعد از سوال کردنش که چرا ؟ جواب فاضلانه ای دادم : میخواستم ببینم واقعا چه حسی ایه مردم میکشن
یعنی از روز واقعه تا الان داره منو نصیحت میکنه و هزار راه برای ترک پیشنهاد داده از گیاه استویا گرفته تا راه های معمول پسته و بادوم و ورزش.
هیچی دیگه شما هم به نظرم برای برن خودتون هم که شده برید یه مکان مطمئن و درست پیدا کنید برای سیگار کشیدن.