Ahmad Reza Soleymani
Ahmad Reza Soleymani
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

ایدئولوژی، جامعه، هنرمند



وقتی باورها و اندیشه‌های کسی، بصورت ایستا و بدون تحرّک، سامان‌بندی شوند، آن شخص دارای «ایدئولوژی» می‌شود. پس از آن‌که فرد، گروه و یا جامعه نظام‌های فکری، فلسفی، اجتماعی و سیاسی خود را، تحت چنین فرآیندی بنیاد کرد، تعیین خط‌مشی، عمل و موضع‌گیری معتقدان به آن ایدئولوژی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ایدئولوژی، مفهومی بسیار پر‌مجادله در محافل اجتماعی است، چرا که با تعریفی که از آن ارائه شده، این مجموعه باورها، بعنوان مرجعی برای توجیهِ اعمال، انتظارات و رفتار افراد عمل می‌کند.

چه بعنوان اندیشه‌ای کاذب، آگاهی اجتماعیِ جامعه‌ی سرمایه‌داری را وادارد تا انسان را «سوژه» بشمارد، یا بصورت جهان‌بینی و «ایدئولوژی نظری»، تعبیری مابین باورهای آگاهانه و اکتسابی از جامعه داشته باشد و چه بنا به تعریف مارکسیستی آن، «ایدئولوژی عملی» باشد و بخش ناآگاهانه را مسؤول عملکرد انسان بداند، در نهایت شبیه به روزنه‌ای محدود به محیط خود است، که اجازه‌ی هرگونه دید به خارج از خود را از صاحبش سلب می‌کند.

بخشی از دیدگاه‌های ما، تحت تأثیر یا برآمده از رفتار افراد خاصی است که بواسطه‌ی خلاقیّت و هنرشان، توان در دست گرفتن نظام‌های فکری ما را دارند. ما این افراد تأثیرگذار را «هنرمند» می‌نامیم. نمی‌‌خواهم وارد «تعریف» برای هنرمند شوم چون همین «تعریف»، محدود کردن مفهوم است که این یادداشت، تلاش در رد آن دارد.

هنرمند قصد دارد در بزنگاه‌های حساس جامعه‌اش، چشم تیزبین و همه‌جا‌نگر باشد تا از ورای سطح جاری و گسترده‌تر از جریان شکل گرفته، سخن بگوید. اگر چنین کارکردی، در چارچوب توجیهی‌ای موافق با یک مجموعه تفکّرات قرار بگیرد، دیگر اجازه‌ی بازتاب نخواهد داشت، بسا که جریانات روز جامعه‌اش را هم محدود به دریچه‌ی همان منفذ درک کند.

هنرِ در چارچوب و محدود، زبانِ یک تفکّر خاص است و خصوصیّت -همان‌طور که روشن است- نمی‌تواند جامع باشد. اساسن ایدئولوژی در هر شکلش، جامع نیست و این عدم نگرشِ بسیط، جامعه را یک‌سو نگر و تک‌بعدی می‌کند. در نتیجه همه‌چیز از جمله هنر و هنرمند، از اصالت خود فاصله می‌گیرد و جا برای بدل‌های مجازی باز می‌شود.

ایدئولوژیفلسفههنرفلسفه هنرهنرمند آزاد
من به سیب عاشقم... که می‌شود خواندش و نوشتش. که می‌شود برایش آه کشید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید