بعضی روزهای عمر، آنقدر سنگیناند که تو فرصت نمیکنی، یا توان نداری تا به آنها فکر کنی. گاهی همگرایی روزها، انسان را پریشان میکند. نمیدانی و نمیفهمی که کدام از آن یکی مهمتر است. عجیب پدیدهای ست این تقویم!
امروز، سرآغاز و گرامیداشت رویدادها و آدمهای مهمی ست که برای من، آسان نیست از کنارشان بیتفاوت بگذرم. دور از افادهپراکنیهای فضای مجازی، که گریبانمان را سخت گرفته این روزها، مگر میشود راحت از کنار شهری چون اصفهان گذشت؛ اصفهانی که گلویش چون مچالهْکاغذی، خشک شده و مردم دهقانش چشم تر میکنند این روزها، به امید نمناک شدن دوبارهی زمینهاشان؛ و در این میان، هیچکس آوخی ندارد در درونش. کاش بیدار میشدند، آنها که خود را به خواب زدهاند. روز معمار و گره خوردنش با شیخ بهایی باز هم یاد اصفهان زییا را زنده میکند. و زخم میزند بر دلی که دوست داشت معمار مهمی باشد و نشد.
با یاد سالمرگ آدم حسابیهایی مثلن ویلیام شکسپیر و دن میگل د سِروانتِس ساآودرا، روزی در دنیا هست که برای خیلیها مهم و برای خیلیها بی اهمیت است؛ روز جهانی کتاب. درست مثل خود کتاب، که برای خیلیها مهم و برای خیلیها بیاهمیت است.
شرح روزهای زندگی شاید، بهترین راه باشد برای یادآوری به خودمان که روزهای زندگی به همین سادگی نمیگذرند. باید دقیق شد. تنها راه برای زندگی خوب -در نگاه من- مداقّه در همین جزییات است.
#ایاک_نعبد_و_ایاک_نستعین.