Ahmad Reza Soleymani
Ahmad Reza Soleymani
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

طریقِ متفکر شدن

هرکس به قدر آن‌چه در ذهن دارد فکر می‌کند.

این جمله را محمود دولت‌آبادی جایی در فصل دوم رمان "طریقِ بسمل شدن" هنگامی می‌گوید که فرمانده در چالش با نیروی خودی‌اش تلاش می‌کند به او بفهماند برای فکر کردن حتمن نیازی به دانشگاه رفتن نیست.

واقعن برای فکر کردن تحصیلات دانشگاهی مهم هست؟ اصلن برای متفکر شدن رفتن به دانشگاه نیاز است؟! و اگر نه، پس لازمه‌ی فکر کردن چیست؟

فکر کردن فرآیندی انسانی است که با استفاده‌ی مستقیم یا با واسطه از عقل عمل کرده و موجبات تمایز انسان از دیگر موجودات زنده را فراهم می‌سازد. تفکر زمانی اتفاق می‌افتد که موضوعی- با هر نوع محتوا- ذهن را مشغول خود کرده به حدی که نمی‌توان براحتی از کنارش رد شد. ما را وا می‌دارد کنارش بایستیم و از فواصل مختلف به آن نگاه کنیم. این درگیری با موضوع، ارتقای چشم‌ها از سطح نگاه به سطح دیدن و درنتیجه رسیدن به یک انگاره‌ی قابل برسی از موضوع، معنای تفکر است. بر این اساس اولین ابزار و ابتدایی‌ترین مرحله‌ی تفکر، چشم و دیدن است. در مرحله‌ی بعد، دیده‌ها وارد کانال ذهنی ما شده و موجبات گفتگوی درونی- ذهنی ما رارفراهم می‌کند. در این دومین مرحله است که دیده‌ها (چشم) با داشته‌های ذهنی (عقل) بطور موازی درگیر شده، نتیجه‌ای را صادر می‌کند که آن را "تصمیم" می‌خوانیم.

این خلاصه‌ای از فرآیند فکرکردن در شرایط عادی است. البته که در شرایط خاص مانند بحران‌های عاطفی، حوادث غیرمترقبه و... که از دایره زندگی عادی خارج است، تفکرِ منتج به تصمیم‌گیری حتمن متفاوت خواهد بود. در سیر این فرآیند، تحصیلات دانشگاهی به معنای جایی برای تولید، بررسی و شناخت انگاره‌های ذهنی مطرح نیست و بجای آن مهم‌ترین عامل برای پربار کردن ذهن بعنوان مرکز تحلیل داده‌ها، آگاهی است. آگاهی بدست آمده از پیرامون که می‌تواند در قالب‌های مختلف به انسان متفکر رسیده باشد. حتمن این آگاهی براحتی بدست نمی‌آید، اما می‌تواند به راحت‌تر شدن فرآیند پردازش ذهن کمک کند. انسان آگاه از خطرات، فرصت‌ها، امکانات، نقاط قوت و ضعف موضوع، حتمن می‌تواند تصمیم کم‌اشتباه‌تری برآمده از یک تحلیل درست ذهنی ارائه دهد.

مهم‌ترین عامل برای تحلیل داده‌ها، آگاهی است.

روش‌های بدست آوردن آگاهی، زیاد است. مهم انتخاب راه بایسته‌ی هر موضوع نسبت به محتوای آن است. این راه‌ها می‌توانند از دریچه‌ی اطلاعات جمع‌آوری شده یا مطالعه‌ی تجربیات مشابه بروز پیدا کند. آن‌چه مهم است رسیدن به آگاهی است و در این میان داشتن یا نداشتن تحصیلات دانشگاهی به یافتن این دریچه‌ها کمک نمی‌کند اگر تنها هدف از رفتن به دانشگاه، کسب عنوانی در سیستم آموزشی باشد. دانشگاه هم راهی برای گستراندن اطلاعات است. اما آیا اطلاعاتی که هیچ دریچه‌ای را روبروی انسان روشن نمی‌کند، می‌تواند آگاهی‌بخش باشد؟

گمان نمی‌کنم!

قدرت ذهنآگاهی بخشیتحصیلات دانشگاهیتفکر سازندهزندگی سالم
من به سیب عاشقم... که می‌شود خواندش و نوشتش. که می‌شود برایش آه کشید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید