خیلی آدمی نیستم که دربارهی کارهایم، توضیح بدهم و تبلیغ کنم. شاید به همین دلیل، اطرافیانم از کارهایی که انجام میدهم یا توان انجامشان را دارم، بیخبرند. توضیح نمیدهم به این معنی که آنچه را انجام میدهم، به عقل خودم سنجیدهام و اگر درست مینموده، دست به عمل زدهام. البته که خیلی سخت این عمل اتفاق میافتد، ولی وقتی شد، حداقل پیش خودم، راضیام.
اینبار اما، چندنفر از چرایی نوشتن نمایشنامههای خیلی کوتاه پرسیدهاند و اینکه اساسن میشود اینها را نمایشنامه دانست یا نه؟
همیشه دوچیز در نوشتن برایم مهم است: تمرین و تکرار.
در اولی، نگاهم به ورزیده کردن تکنیکهایم بوده و در دومی به دنبال ساخت عادت بودهام. در هرکدام از نمایشنامههای خیلی کوتاه، تلاش بر تمرین تکنیکی خاص داشتهام. گاهی فضاسازی، گاهی دیالوگ، گاهی صحنه و گاهی چیز دیگری را درنظر آوردهام و پس از آن داستانی برایش ساختهام.
این تمام توضیحی ست که میتوانم برای آن دسته از دوستانم بدهم که برایشان جای سؤال بوده این تمرینها.