سمیه جعفری
سمیه جعفری
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

زمین تنهاست

به زمین که فکر می کنم، یاد تصور دوران کودکی ام می افتم؛ چقدر دلم برای زمین می سوخت و چقدر نگران بودم که اگر زمین از تحمل وزن این همه آدم و خانه و ماشین خسته شود،چه خواهد شد. بزرگ تر که شدم، دردهای زمین هم بزرگ تر شد. زمین مهربان و صبور خیال های کودکی ام، علاوه بر تحمل وزن آدم ها و خانه ها و ماشین ها، درد بی اعتنایی انسان ها به حضور پر عظمتش را به دل داشت.

صدای گرفته اش در خیالم می پیچید و وقتی می خواست حرفی بزند سرفه امانش را می برید. دلم برایش می سوخت وقتی نفسش از حجم گسترده ای از انواع آلودگی ها بی تاب بود. دود، رنگ چهره اش را تیره کرده بود و بنای رفتن داشت، چقدر می ترسیدم که زمین برود!

از دوران کودکی ام بسیار گذشته اما زمین دردهایش که کمتر نشده،بیشتر هم شده است. زمین های سرسبز را قطعه قطعه کردیم و ساختمان های بلند را جای درختان تنومند نشاندیم بی آنکه فکر کنیم زمین با نفس پاک طبیعت و درختان زنده است.

حال و هوای با صفای روستاهایمان را به زندگی در شهر فروختیم، تمدن را خواستیم اما برای با طراوت ماندن زمین هیچ فکر نکردیم. ما انسان ها زمین و آب و هوای پاک را فراموش کردیم. رودخانه هایمان پر شده از پلاستیک هایی که هر روز و هر روز بیشتر مصرف میکنیم. حضور آدمها در جنگلها از جای پاشون معلوم نیست، از زباله ایی که آنجا رها کردند. پرنده ها و حیوانات بیشتر از اینکه طعمه همدیگر بشوند با زباله های ما اسیر میشوند.

زمین تنهاست! زمین فقط یک دونه است. ما با همون سرعت پیشرفت در تکنولوژی و علممون داریم شتابان همین یک دونه زمین رو هم نابود میکنیم.

با هر پاکت پلاستیکی که برای خرید استفاده میکنیم.

با هر برگ کاغذی که درست ازش استفاده نمیکنیم.

با هر خوردنی که دور میریزیم.

با هر قطره آبی که اسراف مکنیم.

با هر قدمی که به جای پیاده با ماشین شخصی می رویم.

با هر جنس پلاستیکی و غیر قابل بازیافتی که با شوق از میان جنس های رنگ و وارنگ فروشگاه ها می خریم.

زمین تنهاست، تنهاترش نکنیم


زمین تنهاستمحیط زیستزبالهپسماندآلودگی هوا
در حال آموختن مهارت کوچینگ. برای ساختن جهانی بهتر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید