ویرگول
ورودثبت نام
سونیا
سونیا
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

قرابت معنایی

پیش آمده؟! که قرابت معنایی اتفاق هایی نزدیک به هم را بفهمی و بعد بنشینی در خلوت مرورشان کنی؟!

راستش برای من زیاد پیش آمده. شبیه این است که ناپیدایی بخواهد با تو حرفی بزند، یا چیزی را نشانت بدهد....

می دانم که خیلی ها نمی دانند این شکل دیدن را. اما من همیشه آن شکل دیگر دیدن را خواستم.

داشتم میگفتم، انگار کسی خواسته باشد چیزی بگوید ، انگار تلنگری خورده باشد به حواست که پرت اش کند درست رو به روی خودت! چشم در چشمهای خودت، جهانت، دردهایت، کابوسهایت و رویاهایت و همه ی دار و ندار هایت.

به اینجا که میرسی سخت می شود دیگر، نوبت توست حالا. پاسخی ، حرفی ، نه با دیالوگ یا مونولوگ!

زبان ، زبان ِ بی زبانی بوده تا اینجا ، از اینجا به بعدش هم ...

باید در جوابش بنویسی یا بکشی یا بسازی ...من این طور پاسخ اش را دادم. گمانم بد هم نبوده!

امروز یکشنبه است ، جمعه ظهر داشت فیلم تختی را پخش می کرد، برای دومین بار دیدم و غصه خوردم.

دیروز فینال لیگ قهرمانان بود، عادل گزارش گرش بود. شروع بازی را با بغض گزارش کرد و راستش من هم گلویم تنگ شد ...

امروز اولین پست ویرگول را میخواهم بنویسم...

و امشب آخرین شب یلدای قرن است.

قرابت معناییعادلتختیشب
با یاد یک بعد از ظهر قدیمی آنقدر ترانه خواندم تا تمام کبوتران جهان شاعر شدند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید