
نامِ زَهرا مِی بَری قَلبَت مُطَهَّر مِی شَود
نورِ زَهرا طینَتَت را پاک بِنمودِه مُنَوَّر می شَوَد
نامِ زَهرا را بَری یِکبارِه مَحشَر می شَوَد
این جَهان با هَر چِه دارَد ذِکرِ مادَر می شَوَد
نامَت اِی مادَر کِه آیَد چَشم ها تَر می شَوَد
عالَمی دَر دیدِ ما مِصداقِ کُوثَر می شَوَد
آنکِه بِشناسَد تُو را اَهلِ پَیَمبَر می شَوَد
آنِکه حُرمَت بِشکَنَد بِی نام و اَبتَر می شَوَد
سِررَت اِی مادَر نَدانَم
خُود بِه ما بِنما کِه چیست؟
چُون عَلی اَندَر فِراقَت
اینچِنین بِی تاب و مُضطَر می شَوَد
میخ دَر جِسمِ مادَر؛مِثلِه خَنجَر می شَوَد
قَلبِ عالَم غَم شُدِه گِریانِ مادَر می شَوَد
کَربَلایَم گَر نِویسی رِزقِ مَن هَم می شَوَد
عُمرِ مَن مادَر،بِه بازی ها دارِه سَر می شَوَد
اِی خُوشا آنکِه بِه راهَت جان دَهد؛ بِی سَر شَوَد
اِی خُوشا آنکِه بَرایَت؛ چُون علی اَکبَر شَوَد
دُختَرَم را مِی فِرستَم؛ تا کَنیزِه دُختَرَت زِینَب شَوَد
دُختَرَم را مِی فِرستَم؛ مَکتَبَت مادَر شَوَد
عِشق دَر دامانِ تُو زَهرا،مُحَمَّد می شَوَد
دائِماً اَز عِشقِه تُو کُون و مَکان
غَرقِه مُحَبَّت می شَوَد
سوربازا رُو عَمل کُن
بَر تُو هَم اِمدادِ زَهرا مِی رِسَد
چُون قِیامَت پا شَوَد
فَریادِ تُو اُمِّ اَبیها می رِسَد!
رویِ قَبرَم بِنِویسید سورباز
رویِ اَشکَم بِنِویسید پَرواز
رویِ عِشقَم را کَسی چَک نَزَنَد
یا بِه پَهلویَش کَسی دَر نَزَنَد!
صَلَّی اللّهُ عَلیکِ یا مادَر
مادَر مادَر مادَر ... !
سورباز 404-08-14