ویرگول
ورودثبت نام
یک عدد بهمن سامنی و دیگر هیچ
یک عدد بهمن سامنی و دیگر هیچشعر میگویم برای دلم و از دل میگویم برای شعرم ... همین شده تمام زندگی برای من سالهاست که اینگونه به انسانها فکر میکنم و جهانی بی جنگ ...
یک عدد بهمن سامنی و دیگر هیچ
یک عدد بهمن سامنی و دیگر هیچ
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

اثر من اگر عاشقانه مینویسم از بهمن سامنی

ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﻢ!!!

ﻧﻪ دیگر ﻋﺎﺷﻘﻢ و

ﻧﻪ ﻣﻌﺸﻮﻕ کسی !!!!

شاید به حرفم بخندی اما باور کن من تنها

شکستِ سنگین خورده ای هستم در عشق ..!

از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان ، ناجور به

چاه افتاده‌یِ اعتماد به "طناب بافته‌ای" که "عشق"

می‌نامیدمش هستم .

اما دارم با خودم مرور می‌کنم خودم را و تورا ؛

کمی هم عشق را ..!

اعتراف سختیست اگر بگویم تو بدترین خطای ادراکیِ زندگی‌ام بودی که چون احتمالاََ در آن سالها تعبیر درستی از "عشق" نداشتم ؛

آنرا "عشق" نامیدم و صد افسوس وهزار حیف ،

که یک عمر هم به همین نام صدایش کردم؛

"عشق" را می‌گویم ...!

"عشقَ‌ت" را می‌گویم !

"اِسمَت" را می‌گویم ...!

باور کنید من فقط از "عشق بلدم" خوب بنویسم ..!

خداییش خوب هم می نویسم !

تمام کاغذهای خانه‌مان از دستِ من

از دستِ "عشق" نوشته‌هایم ذلیل شده اند ..!

مثال کودکی که تازه با قلم و کاغذ آشنا شده و هرچه دفتر و کتاب میبیند با ولع هر چه تمام‌تر خط خطی و سیاهشان می‌کند و فقط سیاه می‌کند و هِی همش

سیاه می‌کند و پیش خودش هم در خیالاتش دارد می‌نویسد و اگر از او کاغذ و قلم را بگیری جوری ناراحت می‌شود که دل هر بیننده‌ای برایش می‌سوزد جوری که می‌گوید به حال خودش رهایش کن بگذار کارش را بکند ..!

من این روزها حالم شبیه همان کودک است ؛

که حتی دفتر ریاضیات برادر بزرگتر و پایان‌نامه دانشجویی پر ارزشِ خواهرش را با قلم‌فرسایی

خودش سیاه و خط خطی می‌کند ..!

راستش من هم حالم شبیه همان کودک است ،

که تازه خط خطی کردن را یاد گرفته ..!

من هم تازه از "عشق" نوشتن را فهمیده ام ..!

عاشق نیستم همانطوری که آن کودک قلم بدست نویسنده نیست ..!

من فقط دارم تمرین می‌کنم "عشق" را به‌سانِ

همان کودکی که دارد تمرین می‌کند نوشتن را ..!

راستش را بگویم ؛

من ﻓﻘﻂ میﻧﻮﻳﺴﻢ ﺗﺎ "ﻋﺸﻖ" ﻳﺎﺩ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻤﺎﻧﺪ .

و ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﮊﺭﻓﺎی ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻥ‌ﻫﺎ ﻭ ﻋﺎﺩت‌ها ﻭ ﻫﻮس‌ها ،

ﻓﻘﻂ ﺗﻤﺮﻳﻦ "انسان" ﺑﻮﺩﻥ را و شاید هم

تمرین کمی "عاشق بودن" ﻣﻴﮑﻨﻢ !!!

چون بشدت براین باورم که "جاده انسانیت" از

"مسیر عشق" می‌گذرد ، و تا کسی "عشق" واقعی را درک نکند هیچگاه به "انسانیت" نخواهد رسید ..!

باز تکرار می کنم من فقط

دارم «تمرین کمی انسان بودن» می‌کنم !!!

و بقول قدیمی‌ها "مشقِ عشق" می‌کنم !

"مشق عشق" کردن راهی‌ست برای

رسیدن به "انسانیت"!

من نیز دارم مشق عشق می‌کنم

وشاید تمرینِ "کمی عاشق شدن" ..!

به خودت نگیر!

بقلم بهمن سامنی

نویسنده بهمن سامنی

من اگر عاشقانه می‌نویسم اثری از بهمن سامنی

#بهمن_سامنی

عاشقانهنثر ادبی
۲
۰
یک عدد بهمن سامنی و دیگر هیچ
یک عدد بهمن سامنی و دیگر هیچ
شعر میگویم برای دلم و از دل میگویم برای شعرم ... همین شده تمام زندگی برای من سالهاست که اینگونه به انسانها فکر میکنم و جهانی بی جنگ ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید