این روزها که تمام دنیا درگیر ویروس جدیدی به نام کرونا یا همون COVID-19 شدن همه چیز دستخوش تغییرات شده؛ از سطح دغدغهها گرفته تا اصول زندگی.
تو بعضی شهرها و کشورها مهربانتر شدن و تو برخی دیگه خودخواهتر.
تو برخی میزان مطالعه بالا رفته و تو برخی دیگه میزان مشاهده فیلم و مستند و سریال و انجام بازیهای رایانهای و کنسولی.
اما اینا تا امروز برای من به عنوان یک شهروند خیلی مطرح نبود تا اینکه دوستم یک متنی رو داخل یک گروه تلگرامی نوشت که به صورت کامل در زیر کپی کردم:
علم بهتر است یا ثروت؟!
کمکم داشت فراموشمان میشد که علم بهتر از ثروت است...
و دیگر هیچ معلمی رغبت نمیکرد تا این موضوع را برای انشا بدهد.
اما الان چشم امید جهان و جهانیان به دستهای پرتوان دانشمندان است که با تلاش شبانهروزی خودشان واکسن یا داروی کرونا را کشف کنند.
این متن تو ۲، ۳ ثانیه اول خیلی به دلم نشست اما بعدش برام حس ناآشنایی رو ایجاد کرد با این سوال که واقعا علم بهتره یا ثروت؟
اگر علم بهتره، مگه ویروسها و آنتی ویروسها توسط همین دانشمندایی که تحت نظر و فرمان ثروتمندها هستن ساخته نمیشه؟
این سوال به مرور پیچیدهتر شد که نکنه این سوال کلیشهای علم بهتره یا ثروت اصلا از ریشه اشتباه باشه؟
واقعا به نظر شما علم و ثروت همچنان میتونن دو موضوع اصلی انشاهای مدارس راهنمایی بمونن؟
به نظر من نه!
چرا؟
چون یک حلقه مفقوده وجود داره و در نظر گرفته نمیشه که بهش میگن سلامتی!
شاید بگین ربطش چیه، چون از جنس دو موضوع علم و ثروت نیست و حتما هم حق با شماست؛ اما بذارین ربطش رو با مثال ۲ شخصی که تصمیم میگیرن ورزش کردن رو به برنامه زندگیشون اضافه کنن توضیح بدم.
شخص اول:
انسانی رو فرض کنید که تصمیم میگیره بره باشگاه بدنسازی تا بدنی ورزیده پیدا کنه. این شخص تصمیم میگیره به صورت چشم و گوش بسته فقط به حرفهای تجاری و بدون تحقیق و مشورت گوش بده و اونها رو انجام بده.
پس هر روز مکملها و داروهای متفاوت رو استفاده میکنه، مدت زمان زیادی تمرین میکنه، از سلامت روح و روان عقب میمونه و بعد از چند ماه یا چند سال زحمت و سخت کوشی نه چندان سالم، به چیزی که میخواد میرسه.
حالا شخص مورد نظر ما یک انسان با فرم بدنی فوقالعاده است ولی از درون به سمت نابودی رفته و روح روان خستهای داره.
شخص دوم:
در شهری دیگه یک فرد دیگه هم تصمیم میگیره برای اینکه بدن سالمی داشته باشه تمرینات ورزشی رو به برنامه روزمره خودش اضافه کنه.
فرد مورد نظر ما میره تو یک باشگاه نزدیک محل زندگیش ثبتنام میکنه و تمرینات خودش رو شروع میکنه اما با این تفاوت که نه تنها به حرف مربی خودش گوش میده و سعی میکنه همه چیز رو با ریل درستی جلو ببره بلکه حواسش به مسائل مهم دیگهای مثل سلامت روح و روانش هم هست.
شخص دوم رژیم غذایی مناسبی رو پیش میگیره، خوابش رو تنظیم میکنه و با هدف عقل سالم در بدن سالم و با صبوری به تمریناتش در کنار کارهای دیگه ادامه میده و بعد از چند ماه یا چند سال، با اینکه هدف اولیهای به نام زیبایی اندام نداشته، به خودش میاد و میبینه که در اوج سلامت، بدنی زیبا و خوش فرم برای خودش ساخته.
این دو مثال چه چیزی رو به شما میخواد بگه؟
اینکه هدف خیلی خیلی مهمه و هدف سلامتی از نظر من بزرگترین هدف ممکن هستش.
شخص اول زیر مجموعه سلامتی رو انتخاب کرد و به هدفش هم رسید اما مشکلات دیگهای برای خودش بوجود آورد ولی شخص دوم با هدف سلامتی مسیر زندگیش رو پیش برد و نه نتها چیزهای دیگهای مثل تنظیم خواب، آرامش روان، تفکر سالم، برنامهریزی بهتر و کیفیت بالاتر در کارهاش رو بدست آورد بلکه بدن خوش فرمی هم برای خودش ایجاد کرد.
از نظر من واقعا سلامتی از هر دو موضوع علم و ثروت بالاتره.
اگر اون دانشمندایی که به هر دلیلی این ویروس رو ایجاد کردن سلامت روان داشتن هرگز دست به این کار نمیزدن و اگر این ویروس و ترس سلامت نبود شاید اون متنی که بالاتر از گروه تلگرامی نقل کردم تا این حد به چشم نمیومد.
شاید به هیچ عنوان موافق این نوشته نباشید، ولی سالهاست به شخصه به این نتیجه رسیدم و این روزها بهش بیشتر ایمان آوردم که واقعا عقل سالم در بدن سالم.
شاید هم بعد از گذشت این روزها خیلیها تصمیم بگیرن سبک زندگیشون رو عوض کنن و به نظر من خیلی خوبه که این کار انجام بشه.
دیر نیست، بیاید از امروز تصمیم بگیریم زندگیمون رو عوض کنیم و از خودمون شروع کنیم تا به بقیه هم سرایت کنه، فقط ویروسها مسری نیستن، حتی موفقیت، سلامت و خوب بودن رو هم میشه به دیگران سرایت داد.