اثر برند شخصی صرفا از طرف ما تامین نمی شود،بلکه بخش قابل ملاحضه ای از آن برداشت مخاطبان ما از عملکرد کسانی است که از نظر حرفه ای با ما تشابهاتی دارند.
این اثر را اصطلاحا اثر تعمیم یا اثر هاله ای می نامیم. اما این مساله چه تاثیری در برندشخصی ما دارد.
ابتدا باید برند شخصی را بررسی کنیم،بصورت بسیار خلاصه برند شخصی شما هر چیزی است که وقتی در اتاق حضور ندارید مردم در مورد شما می گویند. شاید دوست داشته باشیم از این موضوع ناراحت شویم و بگوییم که پشت سر ما صحبت می کنند. اما این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که اگر مردم به عنوان یک حرفه ای پشت سر ما حرف بزنند بسیار هم عالی است و این به این معنی است که پذیرفته اند که ما چیزی برای ارائه داشته ایم که ارزش صحبت کردن داشته.
این ارزش می تواند شامل منش ما به عنوان یک حرفه ای و یا حتی یک انسان خوش مشرب و مطلوب باشد و یا حتی حرکاتی که خودمان خیلی هم به آنها مشرف نیستیم و از آن ها خبری نداریم.ارزش دیگری که میتوان انتقال داد حرفه ای بودن و قابلت اعتماد است که شاید مهم ترین بخش هر فرایند حرفه ای را تشکیل میدهد و باید ارزش ویژه ای به آن ها بدهیم.
نکته بسیار عجیب اما این نیست ، بلکه این است که حداقل در کوتاه مدت بسیاری از این برداشت دیگران از ما بستگی به برخورد های پیشین این افراد از دسته ای از کسانی است که مشابهت های حرفه ای و اخلاقی با ما دارند.
اجازه بدهید با یک مثال ادامه دهیم: همه ی ما شنیده ایم که در زمان معامله مسکن باید حواسمان را جمع کنیم ، زیرا که افرادی که در این صنف هستند افراد کار کشته ای هستند و منتظرند تا ما یک لحظه غفلت کنیم تا ما را وادار کنند کاری را که علاقه ای به آن نداریم را انجام دهیم ، اما شما واقعا چند نفر از این قشر را که حقیقتا شغل سختی دارند را دیده اید که به این شکل برخورد کنند؟
این تصور که ما راجع به یک حرفه ی خاص و یا یک مکتب و یا حتی راجع به یک نام خانوادگی خاص داریم فقط و فقط بسته به چیزهایی است که تا به حال دیده ایم و می تواند نتیجه ی درستی نباشد ، بلکه ما انتخاب کرده ایم که راجع به این موضوع این گونه فکر کنیم.
مثال دیگری که راجع به این موضوع به وضوح دیده ایم این است که در مورد یک شهر خاص تصوراتی را پرورش می دهیم که بسیاری از آن ها به وضوح اشتباه هستند ولی ما آن ها را باور کرده ایم. زمانی که با یکی از اهالی این شهرها روبرو می شویم که با تصورات ما سازگار نیستند به راحتی به خودمان می قبولانیم که حتما کاسه ای زیر نیم کاسه است اما کافی است که دید دیگری نسبت به این موضوع داشته باشیم و تصمیم بگیریم به شکل دیگری به این موضوع نگاه کنیم و این میتواند بسیاری از این مسائل که در ذهن ما وجود دارد را حل می کند.
برند شخصی در کوتاه مدت
این اثر تعمیم به راحتی می تواند برند شخصی ما را در کوتاه مدت تحت تاثیر قرار دهد و باعث شود بطور کلی حتی به شکلی برخورد کنیم که به ما تحمیل شده است.
خیلی از اوقات این موضوع بصورت ناخودآگاه صورت می گیرد و ما تقریبا از آن مطلع نیستیم ، مثلا مثل بقیه افرادی که در آن حرفه فعالیت می کنند حرف می زنیم و مثل آنها با مشتریان خودمان برخورد می کنیم و خود به خود این مساله را به وجود می آوریم که ما را مانند آنها ببینند و برخوردی مانند آنچه با آنها دارند با ما داشته باشند.
با دیدن این قضیه به این پی میبریم که خود ما هم به عنوان یک فرد که در خود موقعیت قرار گرفته ایم و کاملا متوجه نیستیم به مرور شبیه افرادی شویم که شاید روزی خیلی اهمیتی به منش آن ها نمی دادیم.
ایجاد تمایز در برند شخصی
اینکه ما تصمیم بگیریم متفاوت از دیگران در حرفه خودمان باشیم باید در طولانی مدت و یا حداقل میان مدت صورت می گیرد و کاری است که نیاز به کارهای دست اول دارد و نیاز دارد که با صبر و حوصله به کار ادامه دهیم و خیلی جاها خستگی ناپذیر باشیم .
در بسیاری از موارد باید حتی منش جدیدی داشته باشیم و سبک جدیدی را پایه ریزی کنیم و مکتب جدیدی را راه اندازی کنیم .
یعنی اگر به عنوان یک مشاور مسکن در مظن بسیاری از افکار و برخوردها قرار داشته باشیم ، باید با یک برنامه ی منظم و برنامه ریزی شده به کار ادامه دهیم و سبک خودمان را انتخاب کنیم و بطور مداوم به این برنامه متکی باشیم و کار را ادامه دهیم تا به نتیجه دلخواه برسیم. برداشت ما در این مطلب می تواند این باشد که خودمان تصمیم بگیریم کدام صفت در این کار برای ما مناسب است ، این صفت مناسب ما می تواند راستگویی، قابلیت اعتماد ، حرفه ای ، بی تعارف ، مودب ، پاسخگو و یا در مواردی که خودمان بخواهیم حتی زرنگ و ... باشد.
بعد از انتخاب این مکتب می توانیم برنامه ای برای این کار مشخص کنیم . فرض می کنیم که ما قرار است روی پاسخگو بودن تمرکز کنیم که در هر حرفه ای پذیرفته و بسیار ضروری است.
برنامه می تواند این باشد که تلفن ما برای پاسخگویی سریع و یا پیام های فوری آماده باشد تا زمانی که نمی توانیم پاسخگو باشیم بلافاصله بسیار مودبانه عذر خواهی کنیم و یا توسط یک ایمیل(هرچند که متاسفانه در کسب و کارهای ما زیاد مرسوم نیست) از عدم پاسخگویی عذر خواهی کنیم وزمان جدید پاسخگویی را مشخص کنیم .
مواردی هم وجود دارد که بطور کلی به علت حجم زیاد کارو یا تماس های بسیار زیاد امکان تماس وجود ندارد در این حال بهتر است تا در پیغام های فرستاده شده درخواست کنیم تا از طریق پیام صوتی با ما در تماس باشند تا در زمان های خالی پاسخگو باشیم.
البته جایی هم وجود دارد که میدانیم امکان جواب دادن به هیچ عنوان را نداریم و بهتر است که در این موارد از کمک های حرفه ای مثل منشی های آموزش دیده استفاده کنیم.
تمام این کارها ممکن است در کوتاه مدت جواب زیادی به ما ندهند ولی در دراز مدت میتواند تفاوت ما با کسانی باشد که قصد داریم از آنها (از نظر حرفه ای) متفاوت باشیم .
نابود کنندگان اعتماد
باید صادق باشیم ، می توانیم تمام این کارها را انجام دهیم و نتوانیم نتیجه ای را که می خواهیم ایجاد کنیم ، ممکن است تاثیر افرادی که قبل از ما وارد این حیطه شده اند بسیار زیاد باشد و سایه آن ها بسیار سنگین باشد و به این راحتی نتوانیم از این سایه ها خودمان را رها کنیم.
متاسفانه این مساله وجود دارد که اشخاصی هستند که در هر کاری که وارد شوند می توانند باعث بی اعتمادی و از بین رفتن روابط حرفه ای مناسب بین افراد شوند.
این افراد می توانند سال ها تلاش هزاران نفر را به راحتی از بین ببرند و باعث شوند تا اثر تعمیم بقیه کار را بر عهده بگیرد و باعث شود تا مردم تمام افراد آن حرفه خاص را از یک قماش ببینند و برخورد یکسانی با آنها داشته باشند.
نمی شود انتظار داشت که هیچ کس کار خطایی نکند و قاعدتا منطقی نیست که چنین انتظاری داشته باشیم ، اما انتظار رفتار شرافت مندانه را می توان از همه داشت و این درخواست زیادی نیست.
این روزها بازار بی اعتمادی و سوءظن رواج دارد.......آمیل گارگانو
در این بازار که بی اعتمادی را به راحتی می شود رواج داد و می توان هر جایی نشانی از آن یافت ، میشود یک اقدام جدید بود و یک روند جدید را بنا نهاد .
افرادی که معمولا این اقدامات را انجام می دهند روند های مشخصی دارند و می توان این نشانه ها را جستجو کرد .
این را در نظر داشته باشید که این ها صرفا نشانه هستند و نظر شخصی نویسنده هستند و به هیچ عنوان قابل تعمیم به همه نمی باشند.
حرکات نمایشی
این افراد غالبا حرکات نمایشی قدرتمندی دارند و با استفاده از ظاهر قدرتمند و اغواگر مسائل را به سمتی پیش می برند که کسی به جنبه های دیگر آنها توجهی نکند و در همین مرحله بتوانند کار آنها را بپذیرند.
دانش کم
حرکات نمایشی به خودی خود نشانگر این نیست که کاسه ای زیرنیم کاسه است ، اما زمانی که این مطلب با اطلاعات کم ترکیب شود میتواند نشانه ای خطرناک باشد .
کسانی هستند که اطلاعات کمی راجع به موضوعات کاری دارند و این کمبودها را با کارهای نمایشی به ظاهر بی خطر جبران می کنند ، اما مساله ناراحت کننده این مساله است که این افراد با استفاده از این ترفند کارهای به ظاهر حرفه ای خود را پیش می برند و زمانی که نتیجه دلخواه نسیب ایشان نمی شود با همین کارهای نمایشی موضوع را عوض می کنند و نتیجه ای که در نهایت عاید ما می شود بی اعتمادی کامل به یک رسته ی کاری است.
یادمان هست که ما راجع به افراد کلاه بردار حرف نمی زنیم ، بلکه راجع به افرادی صحبت میکنیم که با کارهای نابخردانه باعث می شوند اعتماد از بین برود و باعث اتفاقات جانبی بسیاری می شوند.
حرف ها ی پراکنده
این افراد بسیار علاقه مند به این موضوع هستند که از هر موضوعی صحبت کنند و این تصور را به وجود می آورندکه در مورد کارهای بسیار زیادی اطلاعات بسیار زیادی دارند.
پس ابتدا نیاز داریم تا بدانیم تخصص به چه معنایی است؟
تخصص به زبان ساده یعنی اینکه راجع به یک موضوع چقدر می دانیم به شکلی که بتوانیم آن را به اجزای کوچک تر تقسیم کنیم.(البته باز هم فرض را بر این میگیریم که این جز به جز شدن سبب بی معنی شدن و هذیان گویی نشود).
حالا شاید بتوانیم درک کنیم که چرا این اشخاص راجع به این همه موضوعات متفاوت اظهار فضل می کنند.
می تواند به این دلیل باشد که آن ها چیز قابل عرضه ای در حوزه تخصصی خودشان ندارند و این موضوع را در این دوران به شکل بسیار سازمان یافته می شود دید.
تقریبا همه ی کسانی که سعی در جلب توجه مخاطبانشان دارند متخصص بیزینس و کسب و کار هستند(بدون حتی یک روز تجربه مدیریت و مشاوره) تعداد بسیار زیادی از آن ها افرادی هستندکه دوره هایی هر چند سطحی در زمینه های خود شناسی را گذرانده اند و بجای خود شناسی رو به شناخت دیگران آورده اند! چقدر رقت انگیز هستند این اشخاص که هنوز نتوانسته اند زندگی و کارهای شخصی خودشان را سرو سامان دهند اما خود را محق می دانند که راجع به دیگران اظهار نظر کنند.
توصیه می کنم هر جا یکی از اشخاص (که تعداد آن ها کم هم نیست) را دیدید ، دست ها را بالا بگیرید و جیغ زنان فرار کنید!
می بینید که چطور این اشخاص برای فرار از خودشان و نداشتن تخصص کافی شان این گونه به کارهایی که تخصص آن ها نیست می پردازندو با بی مبالاتی باعث سلب اعتماد از همه می شوند.
ظاهر
این افراد ظاهر بسیار قابل قبولی دارند و باعث می شوند احساس اعتماد را به مخاطبانشان تزریق کنند و می توانند با چیدن زمینه های مناسب کار را پیش ببرند.
همانطور که می دانیم لباس و ظاهر اولین بینش ما نسبت به اطرافمان است و چیزی که اول از همه نظر ما را به خود جلب می کند ظاهر و لباس است و این در چشم بقیه افراد بسیار مهم است.
استفاده از این قدرت هرچند میتواند بصورت صادقانه به ما برای شروع کارهای ما و برقراری ارتباط کمک کند ، اما می تواند دست آویز افرادی هم قرار گیرد که با جلب اعتماد اولیه کارهایی را به پیش میبرند که در کوتاه مدت برای خودشان سود فراوانی را در پی دارد ، اما در طولانی مدت بازار آن حرفه را هم برای خودشان و هم برای دیگران از بین می برند و سبب سلب اعتماد می شود.
در نهایت بدانیم که تعداد این افراد زیاد نیست و ما می توانیم در قدم اول مانند آن ها نباشیم و در قدم دوم سعی کنیم تا اعتماد را ایجاد کنیم و به مردم این را بقبولانیم که هنوز می توانند به هم اعتماد کنند و نتیجه این اعتماد را هم ببینند.