Sosan50
Sosan50
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

گل بود به چمن هم آراسته شد

اصلا یک وضعیتی تو خونمون برقرار شده که بیا وببین .
در زمان ما آرزومون بود که یه روز یه برفی بیاد یاانقدر بارون بباره و سیلی بیاد ( البته تو شهرمون بهش میگفتیم آب زیادی ) یا حتی سنگی از آسمون بیفتهو...؛ خلاصه یه اتفاقی بشه که مارو یه روز تعطیل کنن واز دست مشق وامتحاناتمون خلاص بشیم .
البته، قبول دارم دانش آموز توی هر دورانی این آرزو رو داره . ولی دیگه نه اینجوری !
صبح ساعت ۷.۴۵ بچه بزرگه کلاس آنلاین داشت . دیدم از تو تختش حاضر نیست بلند شه ! همونجوری !!!،مثلا داره درس گوش میده !وقتی صداش کردم که مامان لااقل برو پشت میز . خیلی ریلکس گفت اینجوری راحت ترم !
دختر کوچکم که تا قبل از این خیلی مرتب پا میشد وبه درساش گوش میداد امروز دیدم به تقلید از بزرگترش تو تختش نشسته وداره درسشو گوش میده .
بعد از یکی دوساعتی بر ای سرکشی رفتم ؛دیدم که سرشو کرده زیر پتو . چند بار صداش کردم دیدم خبری نیست ویه دادی کشیدم ؛سرشو آورد بیرو ن با چشمای خوابالو بهم میگه هیس دارم درس گوش میدم . گفتم تو خواب ؟گفت: نه بیدارم .گفتم پس کو گوشیات .؟ پاشو بشین . ( باعصبانیت تمام)
همسر گرامی هم که دگیه نور الی نور .
دیروز تمام اتاقو برای درست کردن یه فضا واسه دور کاریش جابجا کرده بودیم .امروز با خوشحالی تمام میگفت :خانوم ،بعد از ۲۸ سال صبح رفتنا وشب برگشتنا ،کتو شلوار پوشیدنا ؛چه حال میده با بلوز شلوارک !!! بشینی پشت میز وجلسه برگزار کنی ! تازه صبحانتم تو سینی کنارت اماده باشه !اینجا فقط منم که به فنا رفتم.

بقول دختر کوچکم کرونا متشکریم

از پویایی زنانی مینویسم که از دیدگان همگان دورند وبه ظاهر خاموش .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید