افسردگی، میتواند منجر به افکار منفی از جمله انزوا شود.
نکات کلیدی مقاله:
در تاریکترین زمانهای زندگی، افسردگی میگوید از دیگران دور شوی؛ زمزمه میکند که «تو آنها را ناامید میکنی» و «چیزی برای ارائه کردن نداری». هرچه قدر که فرد افسرده، به این افکار بیشتر گوش دهد، آن دیدگاه در او ریشهای سختتر میکند و دیگر احساس خوبی نخواهد داشت. برقراری ارتباط مجدد با افراد، نقش حیاتیای در بهبود یافتن فرد افسرده دارد.
در هنگام افسردگی، احساس منفی بیشتری وجود دارد؛ با توجه به اینکه در جامعه «مثبتاندیشی» یک موهبت است، ممکن است احساسِ گناه یا فکری مبتنی بر قرنطینهکردن خود، در ذهن فرد افسرده ایجاد شود؛ بااین حال، افسردگی در هنگام انزوا به شکل بسیار خطرناکی رشد میکند.
تحقیقات هِلم و همکارانش در سال 2020، نشان دادند که انزوای اجتماعی و تنهایی با سطوح بالای افسردگی و افکار خودکشی ارتباط دارد.
درحالی که این حقیقت وجود دارد که خلقوخوی میتواند از فردی به دیگری منتقل شود، انزوا دسترسی به یک نیاز حیاتی یعنی برقراری ارتباط را از بین میبرد، فرد را از دریافت حمایت و کمک باز میدارد و در افکار تاریکش تنها میگذارد؛ دوستان و خانواده، اغلب ترجیح میدهند همدمِ عزیزان خود باشند تا اینکه به آنها اجازه دهند در سکوت، رنج ببرند.
در ادامه، راهکارهایی برای زمانی که افسردگی به شما باور «اضافی بودن» میدهد، پیشنهاد شده است.
در یکی از مرکزهای اجتماعی، برنامهای با هدف حمایت از اعضایی که با افسردگی دستوپنجه نرم میکردند، انجام میشد؛ این برنامه با نام «شب کمدی» هر هفته برگزار میشد و افراد برای تماشای فیلمهای خندهدار و کمدینها جمع میشدند؛ این جلسه هرچند که برنامهای کوچک به نظر میآید، موفقیتآمیز بود.
برقراری ارتباط با دیگران، لزوماً تنها از طریق صحبت کردن در مورد مشکلها و گفتوگو رخ نمیدهد؛ تنها اشتراک گذاشتن فضا با یک شخص، میتواند حس متقابل ایجاد کند. این اشتراکگذاری فضا، میتواند هنگام بازی کردن با یک دوست، گشتوگذار با افراد در مکانی باز مانند کافه یا انجام فعالیتی مشترک صورت بگیرد.
در رفتاردرمانی دیالکتیکی (نوعی از درمان رفتار که با شناسایی و شناخت رفتارها و عواطف هر شخص به بهبود نقاط ضعف و الگوهای منفی میپردازد)، مهارتی به نام «عمل متضاد» وجود دارد - زمانی که احساسات انگیزهی عملی را در فرد ایجاد میکنند که کمککننده نیست، او خلاف آن را انجام میدهد.
عمل متضاد در مبحث انزوا، میتواند اقدام برای برقراری ارتباط - با درد دل کردن با دیگران یا گفتگو در مورد موضوعات دیگر - باشد؛ این، عملی برخلاف تلقین حس افسردگی در مغز برای دوری کردن از دیگران خواهد بود.
انجام کارهای محبتآمیز و ابراز محبت، راه بسیار مناسبی برای مبارزه فرد افسرده با میل به انزوا است؛ چیزهای کوچک مانند نوشتن نامهای محبتآمیز، دیدار با یکی از نزدیکان خود در خانهی سالمندان یا حتی دادن کمی وقت اضافه به سگ خود در هنگام پیادهروی، میتواند سبب تقویت روحیه شود و همچنین دوباره پیوندی میان فرد و اطرافیانش ایجاد کند.
اگر افسردگی به فرد احساس «سربار بودن» بدهد، ضروری است که او تقاضای کمک کند؛ افسردگی قابل درمان بوده و با رواندرمانی و مداخلهی روانپزشک، شخص افسرده میتواند بهبود یابد.
به طور کلی باید بدانید که افسردگی دروغ میگوید و نباید اجازه دهید که این حس شما را متقاعد کند که ارزش وقت گذاشتن دیگران را ندارید.
شما میتوانید مقالهی زیر را نیز در مورد افسردگی مطالعه کنید:
ترجمهی این مقالهی psychologytoday توسط «سوشیانت نجاتپور» انجام شده و هرگونه استفاده با ذکر منبع، بلا مانع است.